یادداشت جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امرالله

چهارمین ولیّ امرالله  نصرت‌الله بهره‌مند

 

جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امرالله، وبگاه عهد و میثاق را با ارسال یادداشتی مورد اظهار لطف خویش قرار داده‌اند که همراهان عزیز عهد و میثاق و یاران گرامی را به مطالعه‌ و تأمّل و تعمّق در آن فرا می‌خوانیم:

دوستان ارجمند؛

ما خود را بهائیان حقیقی می‌نامیم، زیرا از صمیم قلب ایمان و اعتقاد داریم که آن‌چه حضرت بهاءالله مظهر ظهور کلّی الهی و حضرت عبدالبهاء مرکز میثاق فرموده‌اند، عین حقیقت می‌باشد و نهایتاً عالم انسانی چاره‌ای جز اطاعت و اجرای تعالیم ایشان و نظم اداری امرالله که هسته‌ی مرکزی نظم بدیع الهی است ندارد.
ما معتقدیم که حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا که مؤیّد و متمّم و ملازم کتاب اقدس است، اصول کلّی و عناصر اساسی جامعه بهائی را به نحوی بیان فرموده‌اند که انکار آن ممکن نیست:
«مادام که این نظم هنوز در مرحله طفولیّت است، زنهار که نفسی در ادراک کیفیّتش به خطا رود و یا از اهمیّتش بکاهد یا مقصدش را دگرگون جلوه دهد. صخره‌ای که این نظم اداری بر آن استوار است مشیّت ثابته الهیّه برای عالم انسانی در عصر حاضر است.»

(دور بهائی، صفحه ۹۵)

مرکزی که مبیّن کتاب است
حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:
«اگر حصن حصین امرالله به قوّه‌ی‌ میثاق محفوظ نماند در یک روز در بهائیان هزار مذهب پیدا شود؛ چنان‌چه در دورهای سابق حاصل شد؛ ولی در اين دور مبارک محض صيانت امر الله که تفریق در بین حزب الله نشود، جمال مبارک روحی له الفداء به اثر قلم اعلی عهد و پيمان گرفت و مرکزی معيّن فرمود که مبيّن کتاب است و رافع اختلاف آن‌چه او بنگارد و بگوید مطابق واقع و در صون حمایت جمال مبارک از خطا محفوظ. مقصد از اين عهد و ميثاق رفع اختلاف از آفاق است.

(منتخبات مکاتیب، جلد چهارم، صفحه ۱۶۵)

قسمت اوّل این بیان حضرت عبدالبهاء را بهائیان به دفعات در نوشته‌های کارگزاران مؤسّسه‌ای که به غلط و بدون استحقاق خود را بیت‌العدل اعظم می‌نامد مشاهده نموده‌اند در حالی که مأخذ آن‌را به درستی برای خوانندگان مشخّص نمی‌نمایند. آنان معنی عهد و میثاق را تحریف نموده و نمی‌خواهند که افراد به معنی حقیقی آن، یعنی آن‌طور که حضرت عبدالبهاء و شوقی افندی بیان فرموده‌اند پی‌برند.»
در بیان حضرت عبدالبهاء عهد و پیمان راجع به مرکزی است که مبيّن کتاب و رافع اختلاف است، مرکزی که در پایان الواح مبارک وصایا می‌فرمایند:
«نفسی را حقّ رائی و اعتقاد مخصوصی نه، باید كلّ اقتباس از مركز امر و بیت عدل نمایند.»
مرکزی که رکن اوّل و اعظم است:
«این نظم بدیع از انظمه‌ی باطله‌‌ی سقیمه‌ی عالم ممتاز، در تاریخ ادیان فرید و بي‌مثیل و سابقه‌ی بنیادش بر دو ركن ركین استوار، ركن اوّل و اعظم ركن ولايت الهيّه كه مصدر تبيین است و ركن ثانی بیت عدل اعظم الهی كه مرجع تشریع است؛ هم‌چنان‌كه در این نظم الهی تفكیك بین احكام شارع امر و مبادی اساسیّه‌اش كه مركز عهد و میثاقش تبیین نموده ممكن نه، انفصال ركنين نظم بديع نيز از يكديگر ممتنع و محال.»

(توقیعات مباركه ۱۹۴۵-۱۹۵۲، صفحه ۱۲۷)
حضرت عبد البهاء می‌فرمایند:
«باری از خصائص اين دور حضرت بهاء‌الله که در دورهای سابق نبوده است، یکی این است که حضرت بهاءالله مجال اختلاف نگذاشت؛ زیرا در یوم مبارکش به اثر قلم اعلی عهد و میثاق گرفته و مرجع کل را بيان فرموده و مبيّن کتاب را تصريح کرده و ابواب تأويل را مسدود نموده جمیع باید شکر خدا کنند که در اين دور مبارک کل را راحت فرموده و مجال تردّد نگذاشته؛ لهذا باید اطاعت و انقیاد نمود و توجّه تامّ داشت.»

(منتخبات مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد چهارم، صفحه ۱۶۹)

باید توجّه داشت که دور مبارک از هزار سال کمتر نخواهد بود. حفظ و صیانت دیانت بهائی و نتیجتاً وحدت عالم انسانی به وجود ولی امرالله و اطاعت از او بستگی دارد؛ حضرت عبدالبهاء به صراحت و روشنی این موضوع را بیان فرموده و جای شبهه‌ای نگذاشته‌اند:
«حصن متين امر الله باطاعت مَن هو ولی امر الله محفوظ و مصون ماند و اعضای بیت عدل و جمیع اغصان و افنان و ایادی امر الله باید كمال اطاعت و تمكین و انقیاد و توجّه و خضوع و خشوع را به ولیّ امر الله داشته باشند . اگر چنان‌چه نفسی مخالفت نمود مخالفت به حقّ كرده و سبب تشتیت امرالله شود و علّت تفریق كلمة‌الله گردد و مظهری از مظاهر مركز نقض شود.»

(الواح وصایا، صفحه ۱۲)

نیز می‌فرمایند:

«باری ای احبّای الهی صریح کتاب الهی اینست که اگر دو نفس در مسأله‌ای از مسائل الهیّه جدال و بحث نمایند واختلاف ومنازعه نمایند هردو باطلند،حکمت این امر قطعی الهی اینست که در میان دو نفس از احبای الهی جدال ونزاع نشود، به نهایت الفت ومحبّت با یکدیگر گفتگو کنند، اگر اندک معارضه ای به ميان آيد سکوت کنند ديگر طرفين تکلّم ننمايند وحقيقت حال را ازمبيّن سوأل کنند اين است حکم فاصل.»

(مکاتیب حضرت عبد البها، جلد ۳ ، صفحه ۳۳)

ولایت امرالله که آن‌همه در الواح وصایای مبارک حضرت عبدالبهاء به لزوم و تسلسل آن تأکید گشته و شوقی افندی اوّلین ولی امر دیانت بهائی در توقیعات و پیام‌های خود حتّی تا آخرین لحظات زندگی خود تداوم و استمرار آن را تا پایان دوران دیانت بهائی گوشزد ساخته و تأکید نموده است «رکن اوّل و اعظم» نظم بدیع حضرت بهاءالله است و نمی‌شود آن‌را از این دیانت حذف نمود و اوّلین ولیّ امر را متّهم ساخت که بر خلاف دستور صریح و اکید حضرت عبدالبهاء در الواح وصایا که می‌فرمایند: «بايد ولی امر الله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد ازصعودش اختلاف حاصل نگردد.» جانشین خود را تعیین ننموده باشد.

در دیانت بهائی اولیاء امرالله افزون بر «مرکز امر» و «مرجع کل» و «مبيّن کتاب» و «رکن اوّل و اعظم»، ریاست و اداره‌ی دو مؤسّسه‌ی دیگر نظم بدیع یعنی ایادی امرالله و بیت عدل اعظم را نیز به عهده دارند.»

حضرت عبدالبهاء با دستور اکید خود و با استفاده از کلمه‌ی «بايد» اولیاء امرالله را مقیّد و مکلّف می‌سازند که در زمان حیاتشان جانشین خود را تعیین نمایند و به این ترتیب ادامه و تسلسل ولایت امرالله را تا پایان دوران دیانت بهائی تضمین می‌فرمایند، در الواح وصایا مقرّر فرموده‌اند:

«بايد ولی امر الله در زمان حیات خویش من هو بعده را تعیین نماید تا بعد از صعودش اختلاف اصل نگردد.»

(الواح وصایا، صفحه ۱۳)

«نصرت‌الله بهره‌مند»

ترجمه فارسی پیام جناب جوئل بری مارنجلا، سومین ولی امرالله دیانت بهائی، خطاب به بهائیان عالم

سومین ولی امرالله دیانت بهائی

 

بهائیان ایرانی ثابت برعهد ومیثاق حضرت بهاءالله ملاحظه نمایند

موارد زیر شمه ای از پیامهای مهم شوقی افندی اولین ولی عزیز امرالله است که نادیده انگاشته شده اما حاوی دلایل و شواهد انکارنشدنی بسیاری است که ثبوت ووفاداری وی به مفاد الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء را شهادت میدهد وبوضوح نشان دهنده تداوم وتسلسل ولایت امرالله است.

آگاه باشید هنگامی که دوران ولایت این عبد به پایان رسد ولایت امرالهی بدست یکی از بهائیان ایرانی که او را به جانشینی خود منصوب نموده ام سپرده خواهد شد وذیلأ هویت وی مشخص میگردد.

پیش از آنکه جانشین خود را معرفی نمایم بجا است که برای استفاده واطلاع کسانی که از وقایع متعاقب صعود نابهنگام وغیرمترقبه شوقی افندی درنوامبرهزارونهصد وپنجاه وهفت بی اطلاع مانده اند شرح مختصری به آگاهی برسانم. پس از صعود، بهت ونگرانی بهائیان با شنیدن اینکه شوقی افندی اولین ولی عزیزامرالله جانشینی تعین ننموده است شدت یافت زیرا انتظارواعتقاد چنین بود که ایشان برطبق دستور صریح الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء ولی امر بعد از خود را تعین نموده باشند واین تصور که بسبب عدم تعین جانشین توسط ایشان امر بگونه ای جبران ناپذیرازارشاد ورهبری ولایت امرالله که بر طبق نص صریح الواح مبارک وصایا وظیفه واختیار تبین آیات الله وریاست بیت العدل اعظم به اومحول گشته است برای همیشه محروم خواهد بود موجب اندوه وتاسف فراوان بود.

در آن زمان ایادی امرالله سرگشته وحیران به جستجوی وصیت نامه پرداختند، گرچه الواح مبارک وصایا تعین جانشین را بوسیله وصیت نامه تجویز ننموده ومقرر میدارد که " ولی امرالله باید در زمان حیات خویش" ولی امر بعد از خود را تعین نماید. چون ایادی مدرک مورد انتظار خود را نیافتند متاسفانه عجولانه چنین نتیجه گیری نمودند که ولایت امر الهی بیموقع وتنها پس از سی و شش سال ازاسقرار نظم اداری برای همیشه پایان یافته است و این نتیجه گیری نا صواب خود را به احبا ابلاغ نمودند.

مسلمأ برای مومنین آشنا با توقیعات وپیامهای بی نظیرو گرانبهای شوقی افندی درباره نظم اداری بهائی قابل قبول نیست که ایشان درانجام وظیفه خطیرخویش وتعین جانشین احمال ورزیده باشند زیرا پرتو تاکیداتی که در این پیامها وتوقیعات درباره ضرورت واهمیت ولایت امرالله در نظم جهانی حضرت بهاءالله مرقوم داشته اند بوضوح آشکار است، افزون براین ابراز وابرام ایشان براین حقیقت است که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء بخشی از آیات مقدس الهی است که مفاد آن همانند احکام کتاب مستطاب اقدس لازم الاجرا وغیر قابل تغیروتا پایان دوران دیانت بهائی بقوت واعتبارباقی خواهد ماند.

کافی است که بطور نمونه ازمیان مطالب بسیاری که در این خصوص مرقوم داشته اند قسمت زیر ازکتاب GOD PASSES BY مطالعه شود تا اطمینان حاصل گردد که شوقی افندی اولین ولی عزیز امرالله هرگزدر تعین جانشین خویش قصورنورزیده است.

" باید متذکرگشت نظم اداری که بوسیله این سند تاریخی(الواح مبارک وصایا) تاسیس گشته بر اساس مبدا وکیفیت وعظمتش در تاریخ ادیان جهان بی نظیر وبی مثیل است و به اطمینان می توان گفت که هیچیک از مظاهر الهی قبل از حضرت بهاءالله حتی حضرت محمد که در کتاب او احکام ومقررات دوران اسلام بصراحت نازل گردیده هیچگونه دستور وقرار مبرمی برابر با نظم اداری که مبین منصوص تعالیم حضرت بهاءالله تاسیس نموده است وجود ندارد. این نظم بر اساس اصول اداری که بنیان گذار آن مقرر داشته، وموسساتی که تاسیس نموده است، و حق تبین آیات الله که به ولی امرالله اختصاص داده است باید آئین الهی را در این ظهور اعظم بنحوی بی سابقه در ادیان گذشته از انشعاب حفظ نماید و مسلمأ حفظ خواهد نمود."

متاسفانه پس از صعود شوقی افندی اولین ولی امرالله، ایادی امرالله که در حیفا گرد هم آمده بودند آشفته وحیران وهنوز متاثر ازدرد و اندوه حاصله پیش از آنکه به نتیجه گیری شتابزده و اشتباه خود رسند که ولایت امرالله به پایان آمده، زمان کافی ولازم منظور نداشتند تا بررسی، بازنگری وملاحظه نمایند که اولین ولی امرالله " در زمان حیات خویش" در جهت تامین وتضمین ادامه ولایت امرالله چه اقدامی نموده، چه گامهائی برداشته وچه پیامهائی ارسال فرموده است. با قصور در این مهم پیام مهم وخطیر نهم ژانویه هزارونهصدوپنجاه ویک (شش سال قبل از صعودش) که بویژه خطاب به " محافل روحانی ملی در شرق وغرب " صادر گشته بود نا دیده ماند و نتیجتأ متوجه مفهوم واهمیت فوق العاده " تصمیم خطیروعهد آفرین " اعلام شده در این پیام نگرد ید ند. این پیام با کلمه " اعلام " آغاز میگردد که شوقی افندی برای اولین بارپیامی را به این ترتیب شروع مینمود و گذشت زمان نشان داد که تنها اعلامیه او در دوران ولایتش بوده است. در این اعلامیه وی به کلیه محافل ملی شرق وغرب و "نهایتأ وپس از مدتها انتظار " با مسرت تشکیل " این نخستین موسسه بین ا لمللی جنینی " را بعنوان تصمیم تاریخی که " در پیشرفت وتحول نظم اداری دیانت حضرت بهاءالله بالا ترین درجه اهمیت را حائز است " ابلاغ نمود وبا بیان اینکه شورای بین الملی بهائی "طلیعه موسسه کبرای اداری"- بیت العدل جنینی است بر اهمیت این تاسیس تکید نمود. پیرو این اعلامیه در تاریخ دوم مارچ همان سال طی پیامی رئیس این موسسه جنینی را منصوب فرمود، اگر ایادی سابق امرالله در گردهمائی خود این پیامها را مطالعه مینمودند گفته حضرت عبدالبها را بیاد می آوردند: "نطفه از بدایت دارای جمیع کمالات مثل روح عقل و بصر وشامه وذائقه مختصر جمیع قوی، لاکن ظاهر نیست بعد به تدریج ظاهر میشود " وبه درک این حقیقت نائل میگشتند که برای چه اولین ولی امرالله برای فعال نمودن وتشکیل جلسه شورای بین المللی بهائی در دوران ولایت خود به میسن رمی رئیس شورای مزبور توصیه ای ننمود ودستوری صادر نکرد، همچنین به این واقعیت آگاه میگردیدند که چرا علا وه برریاست شورا هیئت عامل شورا یعنی دبیرکل لروی ایواس ، دبیر قسمت شرق دکتر لطف الله حکیم، دبیر قسمت غرب اتل رول و خزانه دار جس رول نیز برای انجام وظایف فوق در محدوده شورا به ریاست میسن رمی دستوری دریافت نکردند.
بعلاوه بر آنان آشکار میگشت که وقتی شوقی افندی متعاقبأ در دسامبر همان سال افزون بر انتصاب قبلی (بیت العدل جنینی) اولین گروه از ایادی امر(موسسه ایادی امرالله بصورت جنینی) را منصوب نمود قادر گشت که در پیام مورخ سی جون هزارونهصدوپنجاه ودو خود اعلام نماید
"بالاخره در مرکز جهانی امر تشکیلات عالیترین موسسات آن حول مراقد مقدسه مستقر گردیده است ووالا ترین اعضاء واجزاء نظم شکوفایش(شورای بین المللی بهائی وایادی امرالله) در حالت جنینی خود آشکار میشوند..."

در این مرحله چنانچه ایادی پیام مهم دیگری از اولین ولی امرالله را مطالعه میگردند سرگردانی آنان برای آنکه بدانند چه کسی باید مسئولیت اداره امر را بعهده بگیرد ذایل میگشت زیرا او در پیام مورخ بیست وسوم نوامبر هزارونهصدوپنجاه ویک خود که نقشه ده ساله را (جهاد خطیرروحانی) که در سال شصت وسه پایان می یافت مورد بحث قرار داده بود مرقوم داشته بود که این طرح " تمام قارات زمین را دربرخواهد گرفت " وسبب خواهد شد که
" هیئت مرکزی (شورای بین المللی بهائی) اداره این امور را در نیل به اهداف نقشه ده ساله رهبری وهدایت نماید ودر ارتباط مستقیم با محافل روحانی ملی قرارگیرد".

متاسفانه ایادی سابق امرالله به زیان آینده امر در مطالعه وباز نگری این توقیعات فوق العاده مهم قصور ورزیدند و در نتیجه از اینکه بیت العدل جنینی با نام موقتی شورای بین المللی بهائی "هیئات مرکزی" که بنا به دستور شوقی افندی میبایست سرپرستی محافل ملی در تمام دنیا را به عهده گیرد وحقأ به اداره امور امر بپردازد جلوگیری نمودند و بجای این موسسه امربهائی به ایجاد هیئتی مرکب از نه نفر از ایادی بانام "محافظین یا قیم های دیانت جهانی بهائی" (در مکاتبات فارسی از آن به اسم ایادی مقیم ارض اقدس نام بردند –مترجم) مبادرت ورزیدند و کاملأ واضح است که این موسسه ساخته آنان نامشروع و خارج از شمول الواح مبارک وصایا بود ایادی در تاریخ بیست و پنجم نوامبر هزارو نهصد وپنجاه وهفت اعلامیه ای انتشار دادند ودر آن اظهار داشتند که این قیمها یا محافظین از جانب آنان بعنوان "سرخد مه" " وارث همه حقوق اختیارات ووظایف ولایت امر دیانت بهائی" میباشند هیئت مذکور شش سال بعد این اختیارات نا بحق را به هیئی دیگر که آن را بیت العدل اعظم معرفی نمودند اگرچه هیئتی ناقص و نا مشروع وفاقد ولی امرالله بعنوان" رئیس مقدس " که مفاد الواح مقدس وصایا مقرر میدارد بود واگذار نمودند و بیت العدل جنینی مشروعی را که شوقی افندی شخصأ با نام موقت شورای بین المللی بهائی تاسیس و نقش فعال آن در آینده بعنوان "هیئت مرکزی " خصوصأ در پیام مرخ بیست وسوم نوامبر هزار ونهصد وپنجاه ویک مشخص گشته بود بکلی نادیده انگاشتند.

از آنچه فوقأ مذکور گشت هر شخص روشنفکری بدور از تعصب در میابد که متاسفانه اکثریت احبا در طی سالهای پس از صعود شوقی افندی بر اثر این فرضیه غلط که با صعود وی ولایت امرالله پایان یافته است بنحو غم انگیزی رنج برده واز اطلاع بر حقیقت محروم مانده اند.

در حالیکه آشکار است که الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبهاء ولی امرالله را مقید نمی سازد که جانشین خود را منحصرأ از میان ایرانیان تعین نماید ونژاد وملیت در این موضوع هیچ تاثیری نداشته و ولات امرالله در مستقبل ایام و در طی قرون متمادی که درپیش است ازنژاد ها و ملیت های گوناگونی خواهند بود موجب سرور وسپاس یاران الهی بخصوص احبای ایرانی خواهد بود که بدانند مشیت الهی بر این قرار گرفته است که ولی امر حاضر یکی از احبای ایرانی را بجانشینی خود برگزیند، وی که پدرش از ساکنین طهران بود قبول ننمود که با صعود شوق افندی اولین ولی امرالله درسال هزارونهصدوپنجاه وهفت ولایت امرالله خاتمه یافته است اوایمان واتقان خود به عهد ومیثاق خدشه ناپذیرحضرت بهاءالله و ولید جاودانی ومقدسش الواح مبارک وصایا را از دست نداد وبواسطه این ثبات وایمان به میثاق الهی بود که پس از ملاحظه اعلامیه مورخ هزارونهصدو شصت میسن رمی به شناخت وقبول دومین ولی امرالله فائزگردید، وپسرش نصرت الله بهره مند نیزموفق به پذیرفتن گردید اما در خصوص انتصاب جانشین میسن رمی اطلاعی دریافت ننمود معهذا در ایمان خود بر اینکه ادامه وتسلسل ولایت امرالله در طی دوران دیانت بهائی تضمین گشته است پایدار وثابت ماند. شکی نیست که به سبب اتقان وایمان قوی وثبات وی به عهد ومیثاق الهی ، اراده پروردگاربر آن قرار گرفت که اوسالیان قبل ایران را ترک نموده و در فاصله ای بسیار دور از وطن اصلی در شهر پرت استرالیا ساکن گردد بدون اینکه بداند ولی امرالله در این شهر اقامت دارد و سالها بعد ایمان و پایبندی وی به عهد ومیثاق الهی سر انجام به ثمر رسیده و موفق به یافتن ، شناسائی و پذیرش و ملاقات با ولی امرالله خواهد شد. به این خاطربا از خود گذشتگی از از دست دادن مال واموال مضایقه ننمود و درد جانکاه جدائی افراد خانواده، فامیل ودوستان بهائی خود که اورا در شناخت وپذیرش ولی امر حاضر همراهی ننمودند متحمل گردید.

این بهائی حقیقی ومومن نصرت الله بهره مند که به مفاد الواح وآثار و بخصوص الواح مبارک وصایای حضرت عبدالبها بخوبی مطلع و آگاه میباشد به لحاظ شایستگی به نیابت ریاست سومین شورای بین المللی بهائی متشکل در بیست ودوم سپتامبر دوهزاروشش منصوب نمودم وجانشین منتخب پس از پایان ولایت امر این عبد میباشد.

جوئل بری مارنجلا
سومین ولی امردیانت بهائی
شش می دوهزاروهفت

دیدگاه‌های بهائیان حقیقی در گفتگویی صمیمی با صهبا وجدانی


دیدگاه‌های بهائیان حقیقی در گفتگویی صمیمی با صهبا وجدانی



در هفته‌ی گذشته، فرصتی پیش آمد تا با سرکار خانم صهبا وجدانی، یكی از اعضای جامعه‌ی بهائیان ارتدكس ایران و از همراهان عزیز وبگاه عهد و میثاق گفتگویی داشته باشیم و برخی از پرسش‌هایی را كه از سوی بهائیان بیت‌العدلی مطرح شده است، با ایشان در میان گذاریم.



نسخه‌ی آماده‌ی پرینت مصاحبه را با کلیک بر روی آیکون ذیل بارگذاری نمایید

Download👇

صهبای عزیز، از این كه دعوت ما را پذیرفتی، سپاس‌گزاریم. به‌عنوان اوّلین پرسش، بهائیان طرفدار بیت‌العدل ادّعا دارند كه جامعه‌ی بهائی تحت لوای بیت‌العدل به پیشرفت‌های شایانی در دنیا رسیده است، بهائیان ارتدكس پیرو ولیّ امرالله چهارم، چه اقداماتی داشته‌اند و چه برنامه‌هایی برای توسعه‌ی جامعه خود دارند؟

پیش از پاسخ به پرسش شما، باید عرض كنم كه من سخنگوی جامعه‌ی بهائیان حقیقی نیستم و شاید مطالبی كه عرض می‌كنم، دیدگاه دقیق بهائیان ارتدكس نباشد و در صورتی که نقصی در پاسخ‌ها مشاهده كردید آن را به‌حساب شخص من بگذارید.

این‌كه فرمودید بهائیان بیت‌العدلی پیشرفت‌های شایانی در دنیا داشته‌اند، باید گفت پیشرفت، كلمه‌ای چند وجهی است. یک دیانت می‌تواند در مواردی پیشرفت و در مواردی نیز سیر نزولی و انحطاطی را طی نماید. یكی از نشانه‌های پیشرفت هر دیانت، توسعه‌ی كیفی نیروی انسانی باورمندان آن است. زمانی که بیت‌العدل بدلی، رهبری جامعه بهائی را مصادره كرد، با بستری آماده روبرو گردید؛ زیرا شوقی ربّانی با طرّاحی نقشه‌های جهانی، با هوشمندی تمام، ظرفیت‌های عظیمی برای جامعه‌ی جهانی بهائی فراهم كرده بود؛ شكل‌دهی محافل ملّی و محلّی، فراهم آوردن افراد مناسب برای آن‌ها، نقشه‌های تبلیغی موردنیاز تا قبل از پایان قرن بیستم و …، قبلاً توسط ایشان آماده شده بود و بیت‌العدل بدلی و ایادیان در حقیقت سوار بر مركبی آماده و مهیّا شدند و توانستند موفقیّت‌های به‌دست آمده را به‌حساب خود بگذارند!

مطلب بعدی این‌كه، ما در گذشته نمی‌توانستیم در مورد صحّت و سقم ارقام و آمار ارائه شده از سوی بیت‌العدل، اظهارنظر نماییم؛ ولی امروزه با آغاز قرن بیست و یكم و گسترش فضای مجازی و آزادی اطّلاعات، مشخّص شده است كه اكثر آمار و ارقام مربوط به پیشرفت امرالله كه از سوی بیت‌العدل اعلام می‌گردد، غیر واقع و بیشتر برای بزرگ‌نمایی عملکرد بیت العدل بدلی است؛ برای نمونه، در اکثر کشورهای اروپایی و نیز آمریکا، استرالیا و بسیاری دیگر از نقاط جهان، اکثر اعضای نسل جوان بهائی در ضیافات و جلسات امری حضور فعّال ندارند. بیشتر احبّایی كه به آمریكا مهاجرت می‌کنند، درگیر كار و زندگی روزمره شده و تمایل چندانی به‌حضور در برنامه‌های تشکیلاتی ندارند! چرا راه دور برویم؟ حتّی در ایران نیز جوانان، انگیزه‌ی فعّالیّت ندارند، برخی به عملكرد بیت‌العدل معترضند و اکثراً به امور مادّی مشغولند و تمایلی به امور روحانی ندارند و اكثراً نسبت به پیام‌های بیت‌العدل بدلی بی‌تفاوت هستند. به طور خلاصه، نسل جوان ما كه می‌بایست با فرهنگ اصیل بهائی تربیت یافته و مدیریت آینده‌ی جامعه را بر عهده داشته باشد، از انگیزه تهی است! شاید بتوانم این‌طور ادّعا كنم كه بیت‌العدل با انجام هزینه‌های هنگفت و ساختن ویترینی زیبا از تشکیلات بیت العدلی، سعی دارد جامعه‌ای فعّال و شاداب را به نمایش بگذارد؛ امّا در درون، ما با جامعه‌ای سر خورده، نا امید و ناآشنا با فرهنگ امری مواجه هستیم!

سرکار خانم وجدانی، اگر ممكن است در مورد اهداف اصلی بهائیان حقیقی توضیح بفرمایید.

هدف ما در حال حاضر، روشنگری و ارائه‌ی نصوص در اثبات تداوم سلسله‌ی ولایت امر و شناخت ولیّ امر حاضر و نیز نشان‌دادن عدم مشروعیّت بیت‌العدل بدلی است. جامعه بهائی باید بداند که عدم توجّه به ولیّ امرالله در دیانت بهائی، عامل تمام گرفتاری‌های به‌وجود آمده است؛ بنابراین، ما وظیفه داریم تا در جهت تعمیق فرهنگ واقعی بهائی تلاش كرده و با توسعه‌ی نیروی انسانی آگاه، جامعه‌ی بهائی را از انحراف نجات دهیم.

بر اساس آمار ارائه شده از مقالات و فضای مجازی، در حال حاضر حدود پنج میلیون بهائی بیت العدلی در دنیا زندگی می‌كنند؛ لطفاً بفرمایید در حال حاضر، چه تعداد بهائیان حقیقی در جهان حضور دارند و چه نقش و تأثیری می‌توانند در گسترش امر بهائی و نیز توسعه و پیشرفت تمدّن جهانی داشته باشند؟

تحرّی حقیقت، ارمغان دیانت بهائی

 ندرین وادی که ره بر کس پدید از چاه نیست

پیرو نصّ الاهی بی‌گمان گمراه نیست

یکی از مهم‌ترین و عمیق‌ترین آموزه‌های دیانت بهائی آموزه تحرّی حقیقت و دوری از تعصّبات و ترک تقالید است.

تحرّی در لغت به معنی جستجو و طلب سزاوارترین است و حقیقت هم در اعتقادات دینی ـ چه در دیانت یهود و دیانت مسیح و اسلام و چه در دیانت بهائی ـ چیزی جز منبع علم الاهی نیست؛ یعنی اصولاً، انسان به تنهایی نمی‌تواند به حقیقت مطلق دست پیدا کند و ادّعای همه پیامبران بر این است که از طریق منبع علم لایزال الاهی به حقیقت دست پیدا می‌کنند و آن را بدون کوچک‌ترین کم‌وکاست به جامعه بشری انتقال می‌دهند تا سعادت‌ و رستگاری را برای انسان‌ها به ارمغان آورند. در اسلام، عصمت حضرت محمّد و در دیانت مسیح هم عصمت حضرت عیسی قطعی و یقینی است. در دیانت بهائی هم مانند سایر ادیان، اعتقاد بر این است که حضرت بهاءالله مصون از خطا و اشتباه هستند و طبق کتاب اقدس «کتاب الذی ینطق بالحق» می‌باشند یا به عبارتی «قسطاس الحق». در واقع کلام و روش جمال مبارک برای احبّا، معیار حق و باطل است و عصمت ایشان هم امری متقن و قطعی است.

البتّه این ادّعا برای بسیاری از افرادی که اعتقاداتی ماتریالیستی و یا غیردینی دارند کاملاً مهجور و غیرقابل‌قبول است و در تفکر آن‌ها اصولاً هیچ بشری نمی‌تواند مصون از خطا باشد؛ امّا از دیدگاه افرادی که معتقد به اصول دیانت الاهیّه هستند؛ عصمت مظاهر و هیاکل مقدّسه از اصول اعتقادی محسوب می‌شود و کاملاً باورپذیر و ممکن است.

حال، با توجّه به معنی برمی‌گردیم به موضوع بحث و ملاحظه می‌کنیم که تحرّی حقیقت در جوامع دینی و غیردینی تفاوت زیادی دارد؛ یعنی طبق تفکّرات مادی‌گرایانه حقیقت ذووجوه و ذومراتب است و ازاین‌رو اساساً یافتن حقیقت معنایی ندارد؛ بلکه صرفاً تقرّب به آن ممکن است؛ امّا طبق تفکر الاهی و مذهبی باید برای یافتن حقیقت که همان مظهر ظهور است تلاش کرد و به نصوص و سنّت‌ها و عملکردهایی که از وی به دست ما رسیده توجّه نمود تا با چنگ زدن به این حقیقت که طبق کتاب اقدس «لا ریب فیه» می‌باشد، تشخیص راه صحیح از ناصحیح و کلام سره از ناسره، امکان‌پذیر شود.

یکی از ارزشمندترین کتب در آیین بهائی، کتاب مستطاب ایقان است که نازل‌شده از کلک مبارک جمال قدم می‌باشد و به گفته شوقی ربّانی قدیمی‌ترین و عظیم‌ترین کتاب از دریای علم حضرت بهاءالله است. این کتاب، تأثیر زیادی بر جوامع انسانی داشته و نکات بسیار متعدّد و ظریفی در آن نهفته است که با هر بار مطالعه، زوایای جدیدی از آن بر ما روشن خواهد شد.

از جمله این نکات، روح کلّی بازنگری در اعتقادات قبلی انسان و ترک بنیان‌های غلط اعتقادی است که در هر عصری برای خودساخته است و آن‌ها را چون بت‌هایی که باعث جمود فکری و تعصبات عدیده است در ذهن خود پرورانده است. همان‌طور که در ابتدای کتاب ملاحظه می‌شود:

«… جوهر اين باب آن‌که سالکین سبیل ایمان و طالبین کؤوس ایقان بايد نفوس خود را از جميع شؤونات عرضيّه پاک و مقدّس نمايند، يعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلّقه به سُبُحات جلال و روح را از تعلّق به اسباب ظاهره و چشم را از ملاحظه کلمات فانيه …»

تطهیر نمایند و راه را برای هرگونه فکر جدید و روشی تازه باز کنند. این‌که حجاب علم بزرگ‌ترین حجاب‌هاست به همین معنی است؛ یعنی طالب حقيقت برای وصول به مقصود بايد با انقطاع صِرف و توجّه کامل و پرهيز از تقليد و پيروی ديگران، تحرّی نماید و به هدايت عقل سليم و قلب طاهر به جستجو بپردازد. شاید بتوان گفت که آموزه تحرّی حقیقت مهم‌ترین فراز از باب اوّل کتاب مستطاب ایقان و این تعلیم همان ارمغان دیانت بهائی برای جوامع بشری است.

حجاب علم، به فرموده‌ی حضرت بهاءالله ممکن است در هر عصر و زمانی بر ما عارض گردد و مانع توجّه به کلام مظهر ظهور شود، چرا که می‌فرمایند:
«… آخر تأمّل فرمایید که سبب اين افعال چه بود که به اين قسم با طلعات جمال ذی‌الجلال سلوک می‌نمودند؟ و هر چه که در آن ازمنه سبب اعراض و اغماض آن عباد بود حال هم سبب اغفال اين عباد شده …»

دقّت در این کلمات به ما می‌فهماند که تحرّی حقیقت محدود به زمان و مکان خاص نیست و باید در پذیرفتن هر تفکّر و انجام هر عملی به دنبال سزاوارترین بود.

مثلاً وقتی ايّام موسی گذشت و انوار عيسوی روح عالم را احاطه نمود جميع يهود اعتراض نمودند که آن‌کسی که موعود تورات است بايد چنین و چنان باشد و خلاصه این‌که این جوان ناصری دارای آن علائم نیست. هنوز هم پس از گذشت چندین قرن يهودیان منتظر آن ظهوری هستند که در تورات ذکر شده بود. در زمان اسلام هم به همین نحو بود و علمای نصارا، ظهور جدید را نفی و انکار می‌نمودند. در دوره حضرت اعلی نیز علمای متعصب بر ایشان تیغ کشیدند. گویا این عادت موروثی از ابتدای خلقت همراه بشر بوده که من یا گروه من یا مکتب من درست است و دیگران باید به دنبال حقیقت بدوند. نکته امّا این‌جاست که جمال مبارک آموزه‌ی تحرّی حقیقت و اصلاح رفتار و فکر را برای همگان آورده‌اند و قرار نیست که باور‌مندان به آیین بهائی از این آموزه غافل شوند و آن را صرفاً برای دیگران یادآوری کنند.

پس چه بهتر که ما نیز به آموزه‌های جمال اقدس ابهی پایبند باشیم و تعصّبات را کنار گذاشته و ترک تقالید نماییم و اگر هر یک از ما یقین کردیم که حتّی احبّا نیز در موضعی دچار اشتباه و نقصان شده‌اند ما هم کورکورانه و متعصبانه روش آن‌ها را در پیش نگیریم و با برچسب زدن و اتهام نقض عهد و روشن‌فکری و… به طرد دیگران نپردازیم و در مسیر تحرّی حقیقت تلاش کنیم. نصوص مبارکه را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم و کلام حضرت مولی‌الوری را با تبیین‌ها و توضیحات سطحی هم‌طراز نکنیم؛ چرا که ممکن است کج‌روی‌های عدّه‌ای در سالیان گذشته و تقلید اشتباه امروز ما، مسیر درست الاهی را که مایه‌ی سعادت بشر و وحدت بین ادیان و مکاتب است، جابه‌جا کرده و ناآگاهانه قدم در راه مخالفت با امر مبارک برداریم.

بنابراین جای این پرسش در اذهان طالبان حقیقت باقی است که:

آیا ما به‌عنوان یک بهائی واقعاً به تحرّی حقیقت و ترک تعصبات و تقالید پرداخته‌ایم و شخصاً نصوص مبارکه را مطالعه کرده‌ایم یا رعایت این آموزه الاهی را تنها وظیفه دیگران می‌دانیم؟!


نازنین م.

تقاضای بهائیان ارتدکس از کلـّیه عاشقان عدالت

 این عصر نزاع و جدال، هندوستان مفتخر است که نور جهان، مشعل‌دار پیام اخوّت جهانی باشد. فرهنگ هندی دارای قابلیت حیات‌بخشی و احیا کنندگی است، و می‌تواند بدون از دست دادن پیوستگی، تحوّلی روحانی ایجاد کند. مردم هندوستان، گو این که تا حدّی کُند هستند، از قدرت و طراوت جوانی برخوردارند و بنابراین غریزهء اساسی انسانی برای حقیقت‌دوستی را حفظ کرده‌اند. غریزهء آنها منعکس کنندهء اشتباه‌ناپذیری تأثیر حقایق است. آنها قابلیت تحوّلات مؤثّر را، نه با تحمیل یا ارعاب، بلکه با فرایند آموزش و اصلاحات روحانی دارند. بخشی از فرهنگ هندی، بهائیان ارتدکس هندوستانند که در هر گوشه و کنار این مملکت سکونت دارند.

بهائیان ارتدکس مسلّماً در مخمصهء حرکت‌های ایذایی که بر هم‌مسلکان ما در ایالات متّحده در اثر حکم قضایی تحمیلی بر آنها وارد شده، گرفتارند؛ حکم قضایی مزبور این است که آنها حق ندارند خود را بهائی بنامند. [برای مشاهدهء سند دادگاه به http://trueseeker.typepad.com/true_seeker/court_case.html مراجعه کنید.]

درهندوستان تعدادی مسیحی، هندو، و فرقه‌های مذهبی مسلمان وجود دارند، که همه خود را مسیحی، هندو و مسلمان می‌نامند. امّا در تاریخ ادیان بی‌سابقه است که یک فرقهء بهائی از کمک دادگاه برای اسکات سایر فرقه‌های بهائی استفاده کرده باشد.

ما بهائیان ارتدکس معتقدیم که:

بهاءالله پیامبر و شارع امر بهائی بود؛ او پسر ارشدش، عبدالبهاء، را به عنوان مرکز میثاقش منصوب کرد. عبدالبهاء، در موقع وفاتش نوه‌اش، شوقی افندی، را، طبق الواح وصایای عبدالبهاء، به عنوان اوّلین ولیّ امر بهائی منصوب کرد. بعد از وفات اوّلین ولیّ امر، چارلز میسن ریمی، که عبدالبهاء او را پسر روحانی خود خطاب کرده بود و توسّط شوقی افندی به عنوان رئیس شورای بین‌الملل بهائی منصوب شده بود، مسئولیت دومین ولیّ امر بهائی را به عهده گرفت. بعداً، چارلز میسن ریمی، طبق الواح وصایای عبدالبهاء که به وضوح تصریح می‌کند بر ولی امر واجب است ولی امر بعدی را در زمان حیات خود منصوب کند، جوئل مارانجلاّ را به عنوان سومین ولی امر بهائی منصوب نمود.

بهائیان ارتدکس معتقدند که:

1- ولایت امر جزء لایتجزّای امر بهائی است و هر سازمانی که بدون ولیّ امر در قید حیات به عنوان "رئیس مقدّس"، خود را امر بهائی بنامد، چیزی جز سازمانی ساختهء دست بشر و محکوم به فساد و انحطاط نیست.

2- حکومت ولایت امر بالاترین حکومت در روی زمین است، زیرا ولاّة امرالله نوّاب خداوند روی زمین هستند. مورد تردید قرار دادن سرّ قدرت ولی امر کار مشروعی نیست.

3- ولی امر در حیطهء خود نباید شبیه و مثیلی داشته باشد زیرا مُبطل این قاعده است که فرد برابر با او دارای اقتداری بر او نخواهد بود. و نیز برتر از خود یا شخصی قدرتمندتر از او نباید باشد، زیرا در این صورت در ظلّ و ذیل نوّاب خود خواهد بود و برابر بودن مادون با مافوق امکانپذیر نیست.

4- برتری ولی امر در امور روحانی در ظلّ خداوند، کامل و مطلق است. اساساً، او از این لحاظ "اقدس" است که نه می‌توان او را عزل کرد نه مسئول شناخت و او دارای اقتدار غایی بر بقیه نفوس سلسله مراتب است، که نوّاب او فاقد آن هستند. ولیّ امر دارای قدرت کامل برای تعیین ایادیان امر است و بدون شکل‌های مرسوم انتخابات می‌تواند این کار را انجام دهد.

5- بنابراین، قدرت بلامنازع که فقط ولیّ امر از آن برخوردار است، "حقّ الهی" است، برتری ویژه اعطا می‌کند، یعنی قدرت اصلاح و نظارت بر کلیه شکل‌های دیگر اقتدار اعم از دینی و غیر دینی. در اصل، تنها ولیّ امر رئیس کلّ نظام حقوقی است، نه، مسلّماً، به عنوان قوّهء اجرایی جهانی بلکه دادگاهی با اقتدار نهایی، که نه در غیاب بلکه در حضور عمل می‌کند. بدیهی است که نمی‌توان اقتدار برتر را، که حقّ انحصاری الهی ولیّ امر است، به جامعه یا حتّی ایادی امر داد.

6- سازمان بدون ولیّ امر (که در حال حاضر حیفا را به اشغال خود در آورده)، با کنار گذاشتن "مرکز امر"، "مبیّن کلمةالله" و "رئیس مقدّس و عضو لاینعزل" بیت‌العدل اعظم، یعنی ولیّ امر در قید حیات، شرایط عمدهء "منشور الهی" را که میراث "مهندس نظم اداری" است، نقض کرده است.

همچنین معتقدیم که:

1- هر کسی که به بهاءالله ایمان دارد حق دارد بهائی نامیده شود.

2- همچنین بر این باوریم که اگر مسیحیان، هندوها، مسلمانان و غیرهم مایلند بهائی نامیده شوند، باعث افتخار است نه سبب حقارت و ذلـّت.

3- ما بهائیان ارتدکس در هندوستان معتقدیم که موضوع دین را نمی‌توان جنبهء حقوقی بخشید. هر فردی آزاد است پیرو مجموعه‌ای از عقاید باشد و دیگران باید به اعتقاد او احترام بگذارند و از سیاست تحمیل، ارعاب و اذیت و آزار تبعیت نکنند.

4- ما بهائیان ارتدکس در هندوستان احساس می‌کنیم که نظام قضایی امریکایی توسّط سازمان بدون ولیّ امر، در معرض "آزمون فشار" قرار گرفته است.

بنابراین، ما بهائیان ارتدکس هندوستان، از "کلـّیه عاشقان عدالت و انصاف" در تمام جهان تقاضا می‌کنیم اقدامی را که سازمان بهائی بدون ولیّ امر در پیروی از سیاست تحمیل، ارعاب و اذیت و آزار علیه امر بهائی واقعی مرتکب شده محکوم کنند.
نوشتهء شورای موقّت ملّی بهائی جامعهء بهائیان ارتدکس هندوستان: http://www.orthodox
bahais.com

مختصری از حیات پربرکت شوقی ربّانی




حضرت شوقی ربّانی

 ا توجّه به درخواست‌های مکرّر همراهان عزیز عهد و میثاق برای ارائه‌ی زندگینامه‌ی کوتاه و مستند از ولات امر، بخش جدید «آشنایی با ولات امر بهائی» را در وبگاه عهد و میثاق می‌گشائیم و شما همراهان عزیز را به مطالعه‌ی اوّلین بخش از آن فرا می‌خوانیم.

دوران کودکی و جوانی
تولّد مبارک حضرت شوقی افندی در ٢٧ ماه رمضان ١٣١٤ هجری قمری واقع شده است و اين تاريخ مطابق است با اوّل مارس ١٨٩٧ مسيحی؛ اين دو تاريخ در يکی از دفاتر يادداشت‌های ايّام طفوليّت حضرت شوقی افندی به‌خطّ مبارک خودشان مندرج است.

آن حضرت نوه‌ی ارشد حضرت عبدالبهاء مي‌باشند. مادرشان ورقه‌ی مبارکه ضيائيّه خانم و پدرشان جناب افنان ميرزا هادی شيرازی بودند. نام مبارک «شوقی» را حضرت عبدالبهاء عنايت فرمودند. ایشان علاقه وافری به شوقی ربّانی داشتند و به همین سبب همواره توصیه می‌فرمودند که به سبب احترام و عظمت منزلت، به ایشان شوقی افندی گفته شود.

شوقی ربّانی در کودکی در منزل تحصیل را شروع کردند و پس از مدّتی در مدرسه مسیحیان فرانسوی در حیفا تحصیل را ادامه دادند و سپس به مدرسه کاتولیک دیگری در بیروت رفتند. ایشان سال‌های آخر دبیرستان و اوایل دانشگاه را در کالج پروتستان سوریه که بعداً به‌عنوان دانشگاه آمریکایی بیروت نامیده شد، ادامه تحصیل دادند و مدرک خود را در سال ۱۹۱۸ کسب نمودند. ایشان سپس در کالج بالیول در آکسفورد انگلستان به تحصیل در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی پرداختند و در همان حال به تکمیل مهارت ترجمه خود می‌پرداختند.
 
دوران ولایت امر اللّه

پس از صعود حضرت عبدالبهاء، ایشان در سال ۱۹۲۱ به واسطه الواح وصایای آن حضرت به مقام ولایت امر الله رسیدند. نظمی که الواح وصایا بیان کرده است، نظمی یکتا در بین ادیان جهان است که حضرت مولی الوری به آن اشاره داشته‌اند.

در مدّت رهبری شوقی ربّانی بر آیین بهائی، آیین نازنین حضرت بهاء الله تبدیل به یک آیین جهانی شد. از آغاز انتصاب شوقی ربّانی تا صعود آن حضرت، شمار نفوس بهائی از صد هزار به چهارصد هزار رسید و کشورهایی که در آن آیین بهائی ورود کرده بودند، از ۳۵ کشور به ۲۵۰ کشور رسید.

شوقی ربّانی از سال‌های دهه‌ی ۱۹۲۰ میلادی شروع به سیستماتیک کردن نظم جهانی حضرت بهاء‌الله در مکان‌هایی که جوامع بهائی حضور داشتند، کردند. در تحت عنایات شوقی افندی محافل روحانی ملّی شکل گرفت و چندین هزار محفل محلّی تشکیل شد.

ایشان در دهه‌ی ۳۰ بر روی ترجمه‌ی آثار حضرت بهاءالله به انگلیسی کار کردند. در سال ۱۹۳۷ ایشان حرکتی نظام‌مند را آغاز کردند تا جمعیّت‌های بهائی را در سراسر جهان گسترش دهند. این برنامه در نقشه‌ی ده ساله از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ برنامه‌ریزی شده بود.

در اواخر دهه ۱۹۴۰ پس از استقلال اسرائیل، ایشان شروع به گسترش مرکز جهانی بهائی در حیفا کردند که شامل ساخت مقبره‌ی حضرت اعلی و ساخت دارالآثار می‌شد.

در دهه ۱۹۵۰ ایشان به تأسیس نهادهای اداری بهائی ادامه دادند، در سال ۱۹۵۱ شورای بین‌المللی بهائی را به ریاست جناب میسون ریمی ـ یکی از ۳۲ ایادیان امر در قید حیات که جایگاه ویژه‌ای در خدمت به امر داشتند ـ بنیان نهادند تا به عنوان نهادی که نهایتاً به بیت العدل جهانی منجر خواهد شد، عمل کند.

مکتوبات شوقی افندی

شوقی ربّانی در طول حیات مبارکشان آثار زیادی از حضرت باب، بهاء الله و عبدالبهاء را به انگلیسی ترجمه کردند که شامل «کلمات مکنونه» در ۱۹۲۹ (Hidden Words)، کتاب «ایقان» در ۱۹۳۱، «منتخبات» در ۱۹۳۵ (Gleanings) و «لوح ابن الذئب» در ۱۹۴۱ (Epistle to the Son of the Wolf) می‌شود. ایشان هم‌چنین برخی متون تاریخی را به انگلیسی ترجمه کردند که از جمله آن‌ها می‌توان به The Dawn-Breakers (به فارسی: مطالع الانوار) اشاره کرد.

شوقی ربّانی تنها یک مترجم معمولی نبودند؛ بلکه در مقام یک مترجم رسمی و منصوب ایفای نقش می‌کردند. ترجمه‌های ایشان چراغ راهی شد برای مترجمین بعدی آیین بهائی تا ایشان را به مسیر درست ترجمه‌ی آثار مبارکه رهنمون سازد.

بخش عمده‌ای از نوشته‌های ایشان در قالب نامه‌هایی است که به احبای الاهی در سراسر جهان نگاشته‌اند. تعداد ۱۷۵۰۰ عدد از این نامه‌ها از آن‌ها جمع‌آوری شده است و تخمین زده می‌شود که تعداد کلّ آن‌ها به عدد ۳۰۰۰۰ بالغ گردد.

مضمون این نامه‌ها از تشکّرات معمولی از تلاش‌های بهائیان در اطراف و اکناف جهان تا نامه‌های بلند به بهائیان سراسر جهان را شامل می‌شود. برخی نامه‌های بلندتر شامل «نظم جهانی حضرت بهاء الله» (The World Order of Bahá’u’lláh) که در مورد ماهیّت نظم بهائی است، «ظهور عدل الاهی» (Advent of Divine Justice) در موضوع تعلیمات و «روز موعود» (Promised Day) در موضوع نامه‌های حضرت بهاء‌الله به رهبران جهان است. نامه‌های دیگر شامل بیانیّه‌هایی در مورد اعتقادات، تاریخ، اخلاق، اصول و مسائل اداری و قوانین بهائی است. بسیاری از این نامه‌ها در کتبی که به عنوان منابع بهائی در سراسر جهان منتشر شده وجود دارد.

تنها کتابی که ایشان به تنهایی مؤلف آن بوده‌اند، God Passes By (به فارسی: قرن بدیع) در سال ۱۹۴۴ است که به بررسی تاریخ آیین بابی و بهائی در سال‌های اولیّه می‌پردازد.
صعود شوقی افندی

شوقی ربانی به طور ناگهانی در ۴ نوامبر سال ۱۹۵۷ میلادی در لندن صعود فرمودند. ایشان در حالی که در حال مسافرت به انگلستان بودند به آنفولانزای آسیایی دچار شدند و به این سبب صعود فرمودند و عرش مبارک در همان جا در نیو ساوتگیت دفن گردید.

ترجمه فارسی پیام جناب نصرت‌الله بهره‌مند، چهارمین ولیّ امر دیانت بهائی، خطاب به بهائیان عالم

یام ولیّ امرالله به همه بهائیان

حضرت شوقی افندی هیچ‌گاه سکوت نکرد!

دشمنان دیانت بهائی با متهم کردن اولین ولی امرالله حضرت شوقی افندی به سکوت، این دیانت را مورد انتقاد قرار می‌دهند در حالی که حضرت شوقی افندی نوشته‌اند:

«الواح وصايا تؤام با کتاب اقدس به منزله گنجينه گرانبهائی است که عناصر پر بهای مدنيّت الهيّه را که تأسيسش مقصد اصلی ديانت بهائی است در بر دارد. مطالعه دقيق اين دو سند مقدّس نشان ميدهد که هر دو با يکديگر ارتباطی نزديک دارند و هر دو مقصدشان يکی است و دارای روش واحدی هستند. در نظر هر محقّق منصفی مواد مندرجه در آن دو کتاب مقدّس نه تنها با يکديگر تضادّ و ناسازگاری ندارند بلکه بر عکس مکمّل و مؤيّد يکديگرند و دو جزء لا يتجزّی از يک واحد به شمار می روند »

(توقيع موّرخ ۲۷ فوريه ۱۹۲۹، نظم جهانی حضرت بهاءالله، ص ۳)

و گرچه ایشان نوشته‌اند:

«وعود الهیه و بشارات سامیه که از قلم اعلی و کلک ملهم موید مرکز عهد ومیثاق نازل گشته بمدلول این آیه مبارکه حتمی الوقوع است. قوله الاحلی: » وآنچه از قلم جاری البته ظاهر شده وخواهد شد ولایبغی من حرف الا وقدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور»… «

(توقیع 6 مارچ 1925 توقیعات مبارکه ص 219)

و فرموده اند:

«هر آنچه در الواح وصایای [حضرت عبدالبها] نوشته شده، محقق خواهد شد. بهائیان نباید از این جهت نگرانی داشته باشند.»

معهذا ایشان بر طبق دستور واجب الاطاعه حضرت عبدالبها در الواح وصایا که میفرمایند:

» بايد وليّ امر اللّه در زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد»

عمل ننموده اند و آنها می گویند:

اگر ایشان ( حضرت شوقی افندی ) نمیتوانست “در زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد” این بدان معنا است که نظم اداری امر بهائی ناقص است و خوب طراحی نشده است و . . .

این برداشت غلط و نادرست دشمنان دیانت بهائی بر پایه دروغهای اهریمنی بیت العدل بدلی می باشد که مي گويد :

“ابداً جای شک نیست که در الواح وصایای حضرت عبدالبهاء، حضرت شوقی افندی مرجعی بود که جانشین خود را تعیین نماید، ولی آن حضرت فرزندی نداشتند همۀ اغصانی که حیات داشتند عهد و میثاق الهی را نقض کرده بودند. بنا بر این، همان طور که حضرات ایادی امر الله در سال ۱۹۵۷ اظهار داشتند، واضح است که کسی نمانده بود که آن حضرت بتوانند برطبق نصوص الواح وصایا به جانشینی خود انتخاب نمایند. ….. این حقیقت که حضرت شوقی افندی وصیّت‌نامه‌ای از خود به جای نگذاشته‌اند نمی‌تواند استغفرالله حمل بر عدم اطاعت ایشان از حضرت بهاءالله تلقّی گردد بلکه باید اذغان کنیم که در همین سکوت حضرتش حکمتی نهفته و نشانه‌ای از هدایت مصون از خطای آن وجود مبارک است”

(نامه مورّخ ۲۷ می ۱۹۶۶ بیت ‌العدل بدلی)

متن زیر بیانیه ایادیان امرالله پیشین ، پس از اجتماع و شور و مشورت آنها ، در سال 1957 است :

«۹ تن از ایادیان ، از آنها که ساکن ارض اقدس و سایر قاره های شرق و غرب بودند ، به همراه امه البها ، روحیه خانم ، صندوق و کشوهای میز کار ولی امر محبوب را شکستند و محتویات ارزشمند آنرا بدقت بررسی کردند. آن ایادیان سپس به بقیه جمع ایادیان که در خانه حضرت بهاءالله در بهجی اقامت داشتند ملحق شدند و به اتفاق تایید کردند که حضرت شوقی افندی هیچ وصیتنامه ای نداشته است آنها همچنین تایید کردند که وليّ امر اللّه محبوب هیچ ارثیه ای از خود باقی نگذاشته است»

(Ministry of the Custodians, p. 35)

الواح وصایای حضرت عبدالبها روشن میسازد که :

«حصن متين امر اللّه باطاعت مَنْ هو وليّ امر اللّه محفوظ و مصون ماند «

و چنین مقرر میدارد که» :بايد وليّ امر اللّه در زمان حيات خويش من هو بعده را تعيين نمايد تا بعد از صعودش اختلاف حاصل نگردد «. و نه به شکل انتصاب بوسیله وصیتنامه که معمولاً بعد از فوت شخص خوانده و مشخص می گردد.

ولی امرالله نمیتواند سکوت کند و اولین ولی امرالله هیچگاه سکوت نکرد. از سکوت چه هدایتی حاصل است ؟ و چه برداشتی میتوان کرد جز باز کردن راه به سوی فرضیات و روایات؟

حضرت شوقی افندی بهتر از ایادیان خطاکار و هر کس دیگری میدانستند که فرزندی ندارند و تمامی فرزندان و بازماندگان حضرت بهاءالله هم نقض عهد و میثاق کرده و طرد شده اند. در پیامی که از جانب ایشان به یکی از احّبا نوشته شده است و مطلب آن در بهائی نیوز شماره 232 مورخه ژوئن 1950 ، ص 8 ، چنین درج شده است:

» ایشان حضرت شوقی افندی احساس میکنند که اگر . . . درآیات منزله واصول امر الهی تعمق بیشتری معمول دارند به مفهوم ولایت امرالله واقف خواهند شد. وقتی شخصی قلبا و عقلأ به درک این حقیقت فائز شود که خداوند انسان را بوسیله مظهرالهی مصون از خطا در هیکل انسانی هدایت وراهنمائی میفرماید تنها نتیجه منطقی پذیرش این حقیقت چنین خواهد بود که مقام حضرت عبدا البها و اولیاء امرالله پذیرفته شود. ولاۀ امرالله نشانه بلوغ نوع بشر هستند به این معنی که بلاخره انسان در حدی پیشرفت نموده که دنیای متحدی با مدیریتی واحد برای نظام جهانی بشر داشته باشد ودر حیطه روحانی نیز به مقامی ترقی نموده که خداوند میتواند امورامر را در این دور مبارک به دست بشر بسپارد (یعنی ولاۀ امرالله) که بفرموده حضرت عبدالبهاء در الواح مبارک وصایا مستقیمأ از سوی حضرت بهاءالله و حضرت با ب هدایت میشوند. معنی اینکه امروز روزی است که شب در پی ندارد اینست که تا پایان دوران دیانت بهائی راهنمائی و فیض خداوند ابتدا توسط حضرت عبد البهاء وسپس از طریق ولاۀ امرالله به بشر خواهد رسید اگر کسی نائل به ایمان و ادراک مقام حضرت بهاءالله شود در پذیرش این حقیقت که ایشان افرادی را که در امور امرالله مهتدی به هدایت الهی هستند تعین فرموده مشکلی نخواهد داشت.»

(Directives from the Guardian, p.34)

سه سال قبل از صعود حضرت شوقی افندی به ملکوت ابهی ، والری آلن و جان آلن ، در یادداشتهائی از دوران زیارت خود نوشته اند :

» از جناب ولی امرالله پرسش شد ، آیا معنای این آیه انجیل «امروز روزی است که شب در پی ندارد » آنست که مظاهر الهیه بعدی مورد آزار قرار نمی گیرند و بلافاصله از سوی مردم تایید خواهند شد؟ ایشان پاسخ دادند: » نه، همواره شر در دنیا وجود خواهد داشت، و بدون شک ظهورات بعدی هم آزار خواهند دید اگر چه کمتر.» بلکه معنای آیه انجیل این است که ولاۀ امرالله منابع هدایت و حفاظت از امرالله خواهند بود تا زمان آمدن ظهور بعدی که ممکن است زودتر از 6000 سال بعد ظاهر نشود اگر چه بنابر نیاز این امکان وجود دارد که در هر زمانی پس از گذشت 1000 سال بیاید.

ما اندکی به این فکر می کردیم که با توجه به اینکه مردم تحت هدایت و امر و فرمان ولاۀ امرالله هستند دیگر چه دلیلی دارد که ظهور بعدی را تصدیق نکنند که حضرت شوقی افندی به نحوه عملکرد ولاۀ امرالله پرداخت. او تاکید کرد که معصومیت و مصون بودن ولی امرالله مهمترین چیز برای جلوگیری از تفرقه و شکاف و دسته بندی در امر است. کسی نباید بگوید که ایشان تنها در تفسیر و تبیین نصوص مصون از خطا است بلکه او در هر زمینه ای که خود را مصون از خطا دانسته مصون از خطا و معصوم میباشد. او تنها کسی بود که میدانست چه زمانی در تحت عصمت و مصونیت از خطا قرار دارد این ماهیت عصمت است. صرفنظر از اینکه او درباره چه چیزی صحبت میکرد اگر میگفت که صحبتش مصون از خطا است پس چنین بوده است و اگر غیر از آن و در حد یک پیشنهاد بود او خودش آنرا اعلام می کرد. در گفتارش درباره ولی امرالله بعنوان رئیس بیت العدل عمومی ایشان گفت که اگر ولی امرالله بگوید که از موضع عصمت صحبت میکند بیت العدل ناگزیر باید مرجعیت و اقتدار ولی امرالله را بپذیرد زیرا این عین عبارت حضرت عبدالبها در الواح وصایا است که می فرماید: «عضای بيت عدل و جميع اغصان و افنان و ايادی امر اللّه بايد كمال اطاعت و تمكين و انقياد و توجّه و خضوع و خشوع را به وليّ امر اللّه داشته باشند» ایشان با قدرت و اقتدار درباره جایگاه ولی امرللّه ، اختیارات و عملکرد ولایت امرالله صحبت میکرند.

(Haifa Impressions by Valera Allen and John Allen 1954-12 , p 12)

http://bahai-library.com/allen_haifa_impressions

پاسخ حضرت شوقی افندی به سوال یکی از زائرین کمی قبل از صعودشان در سال 1957 توسط ایزابل صبری Isobel Sabri اینگونه ثبت و درج شده است :

«از ولی امرالله سوال شد، که آیا مظهر الهی بعدی هم همچون حضرت بهاءالله و پیامبران پیشین الهی مورد مخالفت و انکار قرار می گیرند؟»

در آینده وقتی مظهر بعدی بیاید ولی امر آن زمان او را به مردم معرفی خواهد کرد و از آنها میخواهد که او را تصدیق نمایند. اگر او این کار را نکند پس مصونیت از خطای او برای چیست؟ این یکی از مهمترین کارهایی است که او انجام خواهد داد. به این ترتیب مخالفت با مظهر الهی بعدی بسیار کمتر از مظاهر قبلی خواهد بود زیرا حوزه مخالفت محدود و اندک خواهد بود. “امروز روزی است که شب در پی ندارد » به معنای آنست که دیگر هدایت الهی از جهان رخت نخواهد بست .

یادداشتها زائرین – Isobel sabri ، 23 آپریل 1957

http://bahai-library.com/sabri_pilgrims_notes

یادداشت ویلیام الیسون در سال 1957 که آخرین زائر بهائی بود که حضرت شوقی افندی اولین وليّ امر اللّه را در حیفا ملاقات کرد : (ص 3)

«وليّ امر اللّه فرمودند که در آینده پادشاهان بهائی خواهیم داشت. ایادیان امرالله با سازمان و تشکیلات خاص خودشان آن پادشاهان خواهند بود. وظایف و مسئولیت آنها بطور خاص و مشخص تبلیغ و تحکیم امر خواهد بود . ایادیان امرالله برتر از اعضای بیت العدل خواهند بود .

حقوق الله : در این باره، در سالهای بعد بیشتر توضیح داده میشود . حقوق الله برای پاک کردن ثروت و درآمد شخص است.

ولایت امرالله نصوص را تبیین ، ایادیان را هدایت ، ریاست بیت العدل را بعهده خواهد داشت و به تعیین حدود قانونگذاری و صلاحیت آنها میپردازد . «

http://bahai-library.com/allison_pilgrims_notes

در واقع حضرت شوقی افندی بر اساس مفاد الواح وصایای حضرت عبدالبها در زمان حیات خویش جانشین خود را تعیین کرد. حضرت شوقی افندی در ژانویه 1951 در تنها اعلامیه ای که در دوران 36 ساله ولایت خود منتشر ساختند تشکیل اولین شورای بین المللی بهائی، بیت العدل عمومی حقیقی در مرحله و شکل جنینی اش را اعلام و طی تلگرام مورخ 2 مارس 1951 جناب میسن ریمی را بعنوان رئیس و رأس بیت العدل عمومی جنینی یعنی ولی امرالله بعدی منصوب کردند. ریاست بیت العدل از جمله وظایف و مقامات خاص و منحصر به ولی امرالله می باشد و کسی غیر از ولی امرالله نمیتواند این جایگاه را تصدی کند .

رئیس بیت العدل عمومی حقیقی از قبل تعیین شد و این مقام بخش جدایی ناپذیری است از اختیارات و مسئولیتهای ولی امرالله که در الواح وصایای حضرت عبدالبها مندرج است. رئیس این نهاد و موسسه ولی امرالله است که از سوی ولی امر پیشین تعیین میگردد. هیچکس در سراسر کره ارض صلاحیت ندارد که » رئیس مقدس » این موسسه را بر کنار و شخص دیگری را بجای او قرار دهد .

جناب میسن ریمی از سوی اولین ولی امرالله منصوب گشت و پس از صعود حضرت شوقی افندی هیچکس صلاحیت برداشتن او را از این مقام ندارد. علاوه بر این هیچکس اختیار و صلاحیت انحلال شورای بین المللی بهائی که همه اعضای آن توسط اولین ولی امرالله منصوب شدند را ندارد. همان طور که دراعلامییه انتصاب این موسسه درج شده است آن شورا باید به » محکمه رسمی بهائی « تحول و تکامل یابد ، “که در واقع پیش درآمد و مقدمه ضروری موسسه بیت العدل عمومی است می باشد “و به آنگونه که صریحاً در توقیع و تنها اعلامیه ای ایشان در 9 ژانویه 1951 ذکر شده است در مرحله بعدی تکامل هنگامی که محکمه رسمی بهائی به “یک نهاد انتخابی تبدیل وضعیت میدهد” رئیس ورأس آن کماکان در جایگاه خود باقی خواهد ماند در حالیکه اعضای آن انتخاب خواهند شد.

«و شخص معيّن بايد مظهر تقديس و تنزيه و تقوای الهی و علم و فضل و كمال باشد..»

(حضرت عبدالبها ، الواح وصایا ، ص13 )

در حالیکه تعیین جانشین ارتباطی با نوشتن وصیتنامه ندارد و تعیین جانشین باید در زمان حیات ولی امرالله پیشین صورت گیرد و حضرت شوقی افندی نیز ولی امر دوم را در دوران زندگانی خود منصوب و معرفی نمود این مسئله که ایادیان امر پیشین با هدایت روحیه خانم همسر اولین ولی امرالله وصیتنامه او را نیافتند نباید منجر به این نتیجه گیری شود که او اصلاً وصیتنامه ای ننوشته بوده است. حضرت شوقی افندی همواره بر اساس حکم کتاب اقدس بهائیان را ترغیب میکرد که وصیتنامه ای بنویسند : » بر هر فرد فرض است که وصیتنامه بنویسد” . لذا بسیار بعید است که او خودش وصیتنامه ای ننوشته باشد. ولی بهرحال همانطور که قبلاً بیان شد تعیین جانشین ولی امرالله لازم نیست که از طریق نوشتن یک وصیتنامه باشد .

متن زیر توسط روحیه خانم نوشته شده و در کتاب

(Custodians, Ministry of the Custodians, p. 11) درج گشته است:

«مبالغ بیشتری برای حفاظت بیشتر در سوئیس بنام او ( حضرت شوقی افندی ) و من بودیعه گذاشته شده بود و من پس از انتخاب بیت العدل ، آنرا به آنها منتقل کردم»

این بحث پیش می آید که ممکن است وصیتنامه حضرت شوقی افندی حاوی توضیحاتی درباره چگونگی تعیین جناب میسن ریمی بعنوان جانشین خویش در 2 مارس 1951، بوده در همان بانک سوئیس به امانت سپرده شده و دسترسی به آن تنها بوسیله روحیه خانم امکان پذیر بوده است ولی روحیه خانم ایادیان را تنها به گاو صندوق و میز کار حضرت شوقی افندی در دفتر کارش هدایت کرده است .

حضرت شوقی افندی هیچگاه سکوت نکرد و نوشته های او بهترین دلیل است . حضرت شوقی افندی در طول مدت 36 سال ولایت و در پایان آن دوره این را به صراحت روشن کردند که حضور ولاۀ امرالله تا پایان دور بهائی ادامه خواهد یافت و در نوشته های خود مکرراً به ولاۀ امرالله در آینده اشاره کرده است. همچنین بسیاری از یادداشتها و نوشته های زایرین ارض اقدس اسناد و شواهد و شهادتهای مکتوبی است از کلمات و سخنان شوقی افندی که درباره ولاۀ امرالله در آینده و تاکید او بر ادامه مقام ولایت امرالله تا پایان دوران ديانت بهائي .

دیدار روت مافِت از مرکز جهانی در سپتامبر 1954 (بخش ll ، B ، ص 20 )

یک شب حضرت ولی امرالله فرمودند » خاطرات و یادداشتهای زایرین بسیار اهمیت دارند. آنها را باید با دقت تمام نگهداری کرد زیرا روح و معنویت اعتاب مقدسه و جایگاه ولایت امرالله را با خود دارند و احساسات دست اوّلی را منتقل میسازند که تلگرامها و نامه ها نمیتوانند آن احساسات را منتقل سازند. البته آنها الزام آور نیستند زیرا توسط حضرت عبدالبها یا ولی امرالله نوشته نشده اند ولی بسیار مهم هستند و باید به آنها توجه جدی شود.

http://bahai-library.com/moffett-pilgrims-nots-2

در سال 1957 ، هنگامی که اولین ولی امرالله به ملکوت ابهی صعود کرد بر اثر شرایطی که توسط روحیه خانم و ایادی سابق که از او پیروی نمودند ایجاد شد ، با این ادعای ناصواب و غلط که پس از شوقی افندی دیگر کسی را در مقام رهبری جامعه بهائی نداریم ایادی سابق امرالله که فاقد اختیارات اداری و اجرائی بودند و نه میتوانستند چنین اختیاراتی داشته باشند به خود اجازه دادند که جایگاه و اختیارات ولی امرالله را مصادره و تصاحب کنند. آنها برای انجام خواسته خود این حقیقت را که حضرت شوقی افندی قبلاً بالاترین تشکیلات اداری امر را بنیاد نهاده نادیده گرفتند. و روشن نیست که چرا بهائیان میبایست » به ایادیان امرالله متوسل شوند » که روحیه خانم به بهائیان جهان از طریق ارسال تلگرامی تکلیف نمود، در حالیکه آنها باید به موسسه و نهاد بین المللی عالی بهائي) اولین شورای بین المللی بهائی ( که از سوی خود ولی امر فقید تاسیس گردیده بود متوسل میشدند .

اگر لازم بود که گروه 9 نفره ای به اداره امورديانت بهائي بپردازد چرا این گروه همان بیت العدل عمومی در مرحله جنینی نباشد ؟ مانند محافل ملی و محلی به ویژه که همه اعضای آن » شورای بین المللی » از سوی خود ولی امرالله تعیین و منصوب گردیده بودند .

ایادی پیشین هیچگونه اختیار و صلاحیتی برای ابراز این عبارت را نداشتند که:

«ما از میان خود تعدادی را تعیین می کنیم که از سوی ما بعنوان کارگزاران آیین جهانی بهائی به فعالیت بپردازند . . . تا بر اساس تصمیمات و دستوراتی که به تناسب زمان به آنها میدهیم بعنوان کارگزاران عالی آیین جهانی بهائی اقدام کنند . . . تمام این اقدامات و حقوق و اختیارات بعنوان جانشین ولی امرالله آیین بهائی صورت خواهد گرفت ».

(The Ministry of the Custodians, p. 29)

شورای بین المللی بهائی نهاد قانونی و مشروع و بالاترین نهاد در جامعه بهائی بود در حالیکه در جهت مقابل ایادیان امر دارای هیچگونه اختیارات اجرایی در امر نمیباشند و امروز دیگر همگان اين عبارت معروف روحیه خانم را دیده یا شنیده اند كه « بدون داشتن سند معتبری که ما را تایید کند. چگونه زمام امور و قدرت را بدست بگیریم «

این نکته بسیار مهم است که ایادی سابق با نادیده گرفتن این حقیقت که اولین ولی امرالله با تعیین و انتصاب رئیس بیت العدل جنینی – جایگاهی که تنها ولی امرالله میتواند بر آن تکیه بزند جانشین خود را تعیین و معرفی کرده بود، عملاً خود را از جایگاه ایادی امر خلع کردند.

«دست قدرت مطلقه پروردگار، امر او را بیش از پیش محکم و استوار کرده است. توفانهای ساخته بشر ناتوان تر از آنست که پایه های آنرا سست کند، همچنین تئوریها و خیالپردازی های انسانها نخواهد توانست به ساختار آن آسیبی وارد کند.»

(Shoghi Effendi, The World Order of Baha’u’llah, p.109)

» … انّه وضع امره علی اساس ثابت راسخ متين لا تزعزعه ارياح العالم و لا اشارات الاُمم … «

(دور بهائی ص ٢٣)

نصرت‌الله بهره‌مند

۲۰ مارس ۲۰۱۷ 

معافیّت احبّاء از پرداخت حقوق الله

 

نامه‌ی جدید سرکار خانم «صهبا وجدانی» خطاب به احبّای ایرانی با عنوان «معافیّت احبّاء از پرداخت حقوق الله» واصل گردیده است که جهت اطّلاع دوستان و همراهان عزیز عهد و میثاق تقديم می‌گردد.

نامه‌ی جدید سرکار خانم صهبا وجدانی با موضوع حقوق الله

یاران عزیز روحانی؛

اخیراً در برخی از ضیافات، موضوع اخذ حقوق الله از احبّای ایران مطرح شده است و افرادی تحت عنوان نمایندگان امین حقوق الله، مسؤول مراجعه‌ی به احبّا و دریافت آن گردیده‌اند. از آن‌جا كه پرداخت حقوق الله و چگونگی مصرف آن از اهمّیت ویژه‌ای برخوردار است، ضروری است احبّا قبل از هرگونه تعهّد و یا پرداخت حقوق الله به نكات زیر توجّه فرمایند:

بر اساس كتاب مستطاب اقدس، پرداخت حقوق الله یك مسأله‌ی شخصی است و احدی حقّ مطالبه‌ی آن را ندارد و اظهار و اصرار برای اخذ حقوق الله جایز نیست؛ بنابر این تشكیل جلسات مختلف، دعوت عمومی یا خصوصی از افراد، اخذ تعهّد از احبّاء و برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی برای وصول آن، خلاف نصوص مقدّسه‌ی بهائی است.

حضرت عبدالبهاء در لوح لسان حضور، جمع‌آوری و تصرّف جزئی و كلّی در حقوق الله را بدون اجازه‌ی مرجع امر جایز نمی‌شمرند و نیز در الواح وصایای مباركه، فقط ولیّ امرالله را در هر زمان مرجع امر دانسته و مجاز به گرفتن حقوق الله می‌شمرند.

در كتاب نظر اجمالی در دیانت بهائی ـ كه مفاد آن به تأیید حضرت شوقی ربّانی رسیده است ـ نیز بر این نکته تأكید شده است؛ آن‌جا كه می‌فرماید:

«تقدیمی حقوق الله فرض واجب شرعی است؛ ولی كسی حقّ مطالبه ندارد و به‌وسیله‌ی امین حقوق‌الله به ولی امرالله در هر زمان كه مرجع مقدّس امر بهائی است تقدیم و به اختیار و اراده‌ی آن حضرت مصرف می‌گردد.»

(نظر اجمالی در دیانت بهائی، احمد یزدانی، سال ۱۰۵ بدیع، صفحه‌ ۸۱، فقره ۲۹)

بنابر آن‌چه گفته شد، در حال حاضر تنها شخصیّتی كه مجاز به اخذ حقوق الله می‌باشد، جناب نصرت‌الله بهره‌مند، ولی امر چهارم دیانت بهائی است، كه ایشان هم در حال حاضر احبّا را از پرداخت حقوق الله معاف فرموده‌اند.
بیت‌العدل فعلی در طول بیش از ۵۰ سال فعّالیت خود، در مقابل وجوه فراوان و مختلفی كه تحت عناوین حقوق الله، تبرّعات برای صندوق‌های امری، كمك به احداث مشروعات سائره، دیات، مال بی‌وارث و غیره از احبّای جهان اخذ نموده است، تاكنون هیچ‌گونه ترازنامه‌ی مالی كه نشانگر مجموع دریافتی و هزینه‌های انجام شده باشد ارائه نداده است.

عدم شفّافیت در عملكرد مالی بیت العدل فعلی این نگرانی را به همراه دارد كه وجوه دریافتی به جای ارتقاء كلمه‌الله و نشر نفحات‌الله و اعمال خیریه و منافع عمومی، بیشتر صرف گسترش تشكیلات عریض و طویل اداری و پرداخت حقوق‌های آن‌چنانی به اعضای عصبه‌ی غیرقانونی انتصابی و پرداخت دستمزد به حقوق‌بگیران حرفه‌ای شاغل در محافل ملّی و محلّی و هزینه‌های غیرضروری دیگر گردد.

از احبّای گرامی تقاضا دارم تا قبل از هر گونه تعهّد به پرداخت حقوق الله، در مورد افراد و مؤسّسات مجاز برای اخذ حقوق الله تحقیق بیشتر نمایند.

شاد و خرّم باشید؛

صهبا وجدانی

Sahba.Vejdani@gmail.com

زندگی نامه جناب چارلز میسن ریمی

چارلز میسن ریمی (تولّد: ۱۵ می ۱۸۷۴ ، صعود: ۴ فوریه ۱۹۷۴)
دومین ولی امر آیین بهائی

 

تاریخچه اوّلیّه


چارلز میسن ریمی در 15 می سال 1874 در بورلینگتون، ایوا، متولد شد. میسن بزرگترین فرزند دریادار جورج کولیه ریمی[1] و مری ژوزفین میسن ریمی[2] بود. مادر میسن، دختر اولین رئیس دادگستری ایوا به نام چالز میسن بوده است[3]. پدر و مادر میسن او را در کلیسای انگلیکن ها پرورش دادند. میسن ریمی رشته معماری را در دانشگاه کرنل (1893 تا 1896) و مدرسه هنرهای زیبا ( 1896 تا 1903 ) خواند. در این دانشگاه وی برای اولین بار با آیین بهایی آشنا شد. میسن در 17 جولای 1931 با گرترود هایم کلم ازدواج کرد.5 همسر وی در 5 اوت 1932 در واشنگتن درگذشت.


ریمی در سپتامبر 1899 بر اثر مذاکره با فوب هرست و خانواده ماکسول و جورج ابراهیم خیرالله که برای رفتن به عکا وارد پاريس شده بودند به دیانت بهایی ایمان آورد و اولین بهایی قاره اروپا گردید . ریمی تعالیم بهائی را از مي آليس بالز آموخت و در تاریخ 31/12/1899 رسما خود را به عنوان یک بهائی معرفی نمود و به زودی به حضرت عبدالبها و خانواده ایشان نزدیک شد و مورد علاقه و احترام ایشان قرار گرفت . در 31 ژانویه 1902 چالز به دستور حضرت عبدالبها به همراه چند نفر از بهائیان امریکا برای تبلیغ به بالتيمور رفت ، او در سال 1905 اولین مقاله ی خود را درباره دیانت بهایی منتشر کرد .


خدمات میسن ریمی به جامعه بهایی


ریمی اولین کسی بود که در سال 1907 پیشنهاد ساختن معابد بهائی را در سطح قاره‌ای مطرح نمود .


چارلز در 25 آوریل 1908 برای دیدار با احبا با کشتی از نیویورک عازم انگلیس و آلمان شد . و سپس در عکا با حضرت عبدالبها دیدار و گفتگو نمود. او سپس برای بازدید از مشرق الاذکار عشق آباد به روسیه رفت و از آنجا برای ملاقات با احبای مهد روحانی دیانت بهائی به ایران مسافرت نمود .


از جمله سفرهای دیگر جناب ریمی كه در سال 1910 صورت گرفت سفر به هندوستان و سخنرانی در جاهای مختلف آن کشور بود .


ریمی از هند به عکا آمد و گزارش سفر خود را به حضرت عبدالبها داد – حضرت عبدالبها بعد از شنیدن گزارش میسن ریمی مقررفرمودند تا به مردم هند توجه بیشتری گردد و تبلیغ و تشویق هندیان در دستور کار احبا قرارگيرد.


رابرت استاكمن نویسنده کتاب دیانت بهائی در امریکا از چارلز میسن ریمی به عنوان یک از فعالترین و با معلومات ترین بهائیان امریکا یاد می کند . کسی که در یک گردش یکساله برای تبلیغ دیانت بهائی و منافع امر به دور دنیا سفر نمود [4]. ریمی انسانی فداکار و مشتاق و مشتعل بود ، به حضرت عبدالبها عشق می ورزید . او اولین حقوق دریافتی خود را که 9 دلار بود به حضرت عبدالبها تقدیم کرد.[5] و در مسافرت های تبلیغی متعددی که به دستور حضرت عبدالبها به سراسر دنیا انجام داد حقوق و یا هزینه ای دریافت ننمود . او حتی برای چاپ کتب و مقالات تبلیغی خود نيز هزینه ای دريافت نمي كرد.[6]


میسن ریمی معمار و طراح بزرگی بود ، او به دستور حضرت عبدالبها طرحی برای مشرق الاذکار کرمل در حیفا تهیه نمود و آنرا به تأیید شوقی ربانی رسانید ، همچنین چارلز به دستور شوقی ربانی مشرق الاذکار اوگاندا واقع در افريقا و مشرق الاذکار سیدنی در استرالیا و مشرق الاذکار تهران را نیز طراحی نمود . او در زمان عبدالبها مسئول پروژه ساخت مشرق الاذکار ویلیت امریکا بود که در سال 1925 میلادی ساخته شد ، او همچنین طراح مرکز دارالاثار بین المللی است که در کوه کرمل ساخته شده است . حضرت عبدالبها در یکی از الواح خود که در مجله نجم باختر به چاپ رسیده است با جملاتی با مضمون زیر از میسن ریمی قدردانی کرد :


«آقای ریمی فردی بسیار بی ریا و خالص است . او مانند آب ، شفاف و بدون ناخاصی است . با وجود این که وی برای سالیان درازی خدمت نموده است ، اما هیچگونه منظور شخصی در پشت خدماتش نبوده است . وی هیچ تعلقی به غیر از امرالله ندارد که این نشانه خلوص روح وی می باشد.» [7]


میسن ریمی از دید عبدالبها و شوقی ربانی


در سال 1906 میسن ریمی یکی از دو بهائی برجسته در واشنگتن امریکا بود که عمده‌ي الواح حضرت عبدالبهاء را به زبان انگلیسی ترجمه می کردند و از این نظر ریمی خیلی زود در دل حضرت عبدالبهاء جاگرفت و مورد تأیید ایشان قرار گرفت ؛ در سال 1906 حضرت عبدالبها طی لوحی به میسن ریمی فرمودند :


«از خداوند می خواهم که تو را در همه حال مورد تأیید قرار دهد ».

در این لوح حضرت عبدالبها در مورد آینده میسن ریمی پیش بینی دقیقی داشته و فرمودند:


« هرگز محزون و غمگین مباش چرا که در زمانی دورتر خدایت تو را بعنوان آیتی برای هدایت در میان مردم و بشریت قرار خواهد داد» [8]

الواح صادره حضرت عبدالبها در تایید میسن ریمی فراوان است. در الواحی که حضرت عبدالبها در سال های 1913 میلادی و 1922 میلادی صادر فرموده است، از ریمی به انحاء مختلف قدردانی کرده است و او را به عنوان پسر خود برگزیده است .


درپيام مورخ 1921 میلادی حضرت عبدالبها در آخرین دیدار خود خطاب به ریمی می نويسد:


«من تو را بعنوان پسر خود برگزیدم . تو باید این واقعه را بسیار سپاس گزار باشی . نحوه زندگانی تو با توجه به قواعد و روابط پدر و پسری مطابقت دارد . تو باید متوجه مسئولیت های خود باشی . دعاهای من تو را کمک خواهد کرد . من همیشه برای تو دعا می کنم». [9]

همچنین در مکاتیب حضرت عبدالبها نامه ای از ایشان خطاب به جناب میسین ریمی می نویسند ایشان را «جوان روحانی و عزیر روحانی خود خطاب می کنند»


«ای جوان نورانی و عزيز روحانی من، نامه تو رسيد و از قرائتش چنان مسرّتی حاصل شد که وصف نتوانم زيرا دليل بر علوّ فطرت و قوّت همّت و خلوص نيّت تو است عبدالبهاء را سرور باينگونه امور است اگر جميع لذائذ جسمانی جمع شود بخاطر عبدالبهاء خطور ننمايد که راحت و لذّتی در جهان هست ولی چون نفحه مشکباری از گلشن قلوب ياران بمشام برسد چنان فرحی دست دهد که بی‌اختيار بشکرانه جمال مبارک پردازد که چنين بندگانی تربيت فرموده است باری از نامه شما بی‌نهايت مسرورم.»[10]

جوليت تامیسن در خاطرات خود به رابطه خاصی که ریمی با حضرت عبدالبها داشته اند اشاره می‌کند. به نوشته تامیسن حضرت عبدالبها به ریمی می نویسد:


«تو آنقدر برای من عزیز هستی که هر صبح و شب به تو می اندیشم . تو پسر حقیقی من هستی ».[11]

برخی از این پیام حضرت عبدالبها استفاده کرده و میسن ریمی را به عنوان غصن روحانی حضرت عبدالبها می شمرند که بعد از شوقی ربانی می بایست به عنوان ولی امر دیانت بهائی انتخاب گردد .


شوقی نیز از ارتباط نزدیک عبدالبها و ریمی با خبر بود . چرا که او نامه های عبدالبها به ریمی را ترجمه می نمود و در ملاقات هایی که ریمی از عبدالبها می کرد گفته های آن دو را برای طرف دیگری ترجمه می نمود . شوقی نیز به ایمان ریمی و خلوص در اعتقاد و خدمات وی اذعان داشت و در نامه ای که در هشتمین سفر ریمی به حیفا به وی می داد این موضوع را بیان فرموده است . شوقی در آن نامه ریمی را برادر خود خطاب کرده است .[12]


در سال 1950 شوقی ربانی از میسن ریمی درخواست نمود تا از واشنگتون مسافرت و حیفا را به عنوان منزل دائمی خود برگزیند. 

ریاست میسن ریمی در شورای بین المللی بهائی


شوقی در سال 1951 به عنوان یک اقدام مهم تاریخی طی بیانیه ای شورای بین المللی بهائی[13] را تاسیس نمود و بیان فرمود که این اولین موسسه ی بین المللی بهائی است که در مرحله جنینی قرار دارد و در آینده به بیت العدل اعظم یعنی مرکز عالی قانونگزاری بهائی تبدیل خواهد شد. شوقي به استناد الواح وصاياي حضرت عبدالبها تاكيد فرمود که ولي امرالله در هرزمان به عنوان ريس وعضو دائم اين مركز عالي خواهد بود.[14] شوقی افندی، در مارس 1951 ، میسن ریمی را به عنوان رئیس و امیلیا کولینز[15] را به عنوان نایب رئیس شورای بین‌المللی بهایی تعیین کرد و در 24 دسامبر 1951 ، شوقی افندی همچنین میسن ریمی را جزو اولین ایادیان امر الله مقیم ارض اقدس منصوب نمود.


شوقی ربانی برای شورای بین المللی بهائی وظایف مهمی را پیش بینی کرده بود و از تاسیس آن شورا به عنوان یک کار مهم و ارزشمند یاد می کرد . پس از مرگ شوقی ربانی رشد این شورای متوقف و اهداف آن هرگز جامه عمل نپوشید . 

بعد از صعود شوقی


زمانی که شوقی ربانی در سفر خود به لندن در سال 1957 به صورت ناگهانی صعود فرمودند، میسن ریمی در حیفا بود. با صعود غير منتظره ي شوقی ضربات سنگینی بر بهائیان و مومنان به آن حضرت وارد شد . هنوز جامعه بهائی از این شوک بیرون نیامده بود که ایادیان امرالله اعلام کردند که حضرت ولی امرالله برای خود جانشین تعیین نکرده است و چنین نتیجه گیری شد که ولایت امرالله که حضرت شوقی آنرا یکی از ارکان نظم اداری دیانت بهائی شمرده بودند با صعود شوقی منحل شده است و شوقی ربانی نتوانسته است علیرغم دستور حضرت عبدالبها در الواح وصایای مبارکه قبل از صعود جانشینی برای خود معرفی نماید .


توطئه ی حذف ولی امرالله توسط برخی ایادیان امرالله عملی شد و یک گروه 9 نفره از ایادیان بدون این که مجوزی داشته باشند ، هدایت جامعه بهائی و رهبری آنرا بعهده گرفتند . آنان دکترین دسیسه آمیز خود را اعلام کردند که خدا برنامه و نقشه خود را تغییر داده است به این ترتیب، نظام جهانی بهاءالله نه تنها از وجود ولی امر محروم شده، بلکه موسسات اداری عالی ان نیز دیگر وجود نخواهد داشت و لذا نظم بهایی هیچ گاه تحقق نخواهد یافت. تنها میسن ریمی(رئیس شورای جهانی بهایی) از پذیرش این ادعاهای ایادیان سر باز زد و در مدت دو سال و نیم تا صدور اعلانیه خود ، برای اثبات ادامه موسسه ي ولایت امر تلاش کرد.


میسن ریمی به عنوان عضو منتخب شوقی افندی بارها از ایادیان درخواست نمود که در جستجوی ولی امرالله باشند زیرا دیانت بهائی بر طبق نصوص در هر زمان نیازمند به ولی امر زنده خواهد بود این تذکرات که در کتاب خاطرات میسن ریمی درج شده است در اياديان امرالله تاثيري نگذاشت وآنها بدون توجه به مفاد وصیت نامه حضرت عبدالبها به كار خود ادامه دادند.


در میان سالهای 1957 تا 1960 میسن ریمی به ثبت خاطرات بیشتری پرداخت و آن‌را تحت عنوان مشاهدات روزانه در ارض اقدس انتشار داد. وی خاطرات خود از سالهای اقامت در حیفا بعد از صعود شوقی افندی را در سه جلد، ثبت کرد. میسن ریمی تاکید کرد که ایادیان به طور مکرر «باید به جستجوی ولی امر خود» بپردازند. ريمي در اواخرسال 1959 ميلادي حيفا را به مقصد امريكا ترك ودر سال 1960 ميلادي اعلام نمود كه جانشين بعد از شوقي رباني مي باشد واين مسئله را به محفل ملي امريكا اطلاع داد تا در كانونشن بين المللي مورد قرائت قرار گيرد 

اعلام ولایت امر توسط میسن ریمی


ریمی پس از مدت کمی اقامت در شهر واشنگتن ، در ابتدای دهه 1960 ، به فلورانس در ایتالیا رفت و در اوریل 1960، بیانیه ای عمومی انتشار داد، که در آن خود را «ولی امر دوم آیین بهایی» خواند. در این بیانیه، میسن ریمی چنین توضیح داد:


ولی امر محبوب مرا برای ریاست شورای بین المللی بهایی انتخاب کرد که بنا بر توضیح وی٬ بیت العدل جنینی است. از این رو من رئیس بیت العدل جنینی هستم.وقتی در ماه آوت آینده شورا به بیت العدل اعظم تبدیل شود٬ – اگر چنین چیزی در زمان حیات من باشد – من آنگاه رئیس اولین بیت العدل اعظم بهایی خواهم بود.[16]


مدعای میسن ریمی مبنی بر جانشینی شوقی ربانی مورد قبول محفل ملی امریکا و اکثریت جامعه بهائی قرار نگرفت .


ایادی امر ادعای میسن ریمی را قبول نکرده و او را از جامعه بهائی اخراج نمودند ، و به این ترتیب، اختلافی بزرگ در پیکر جامعه بهائی ایجاد شد . ایادیان در حالی بیت العدل را در سال 1963 تاسیس کردند که این مجمع قانونگزاري فاقد رئیس ومبين در راس آن بود ، ایادیان وصایای حضرت عبدالبها را نادیده گرفته و عهد و میثاق حضرت بهاءالله را از مسیر خود منحرف نمودند و کساني را که به وصایای حضرت عبدالبها در الواح وصایا پایبند مانده بودند را ناقض عهد و میثاق معرفی كردند ! درحالیکه خودشان عهد و میثاق حضرت بهاءالله وحضرت عبدالبها را زيرپا قرار داده بودند


اعلامیه صادره از سوی میسن ریمی همچون آذرخش در جامعه بهائی درخشید مومنين معتقد به ريمي برای در آغوش گرفتن دومین ولی امرخود و گفتن تبریک و آرزوی موفقیت براي او ، از یکدیگر سبقت می گرفتند .اعلاميه ها و بخشنامه ها ونوشته هاي روشنگرانه ي ريمي در(خاطرات روزانه) سند هاي غير قابل انكاري بودند كه از روزهاي دردآلود وشوم اقامت در حيفا بعد ازصعود شوقي خبر ميدادند. هرچند كه مخالفت هاي مختلفي بعد از پخش اين پيام ها با ميسون ريمي صورت گرفت، ولی آیین حقیقی تحت زعامت ولی امرثانی به آرامی آغازودر چهار گوشه ي جهان رشد توسعه يافت وديري نپائيدكه در نقاط مختلف دنيا علي الخصوص امريكا ، پاكستان ، فرانسه و محافل محلي وملي بهائيان طرفدار ريمي قرار تشکیل گردید.


در ۲۱ دسامبر سال ۱۹۶۴ در تاسیس دومین شورای بین المللی بهایی توسط دلي امر ثاني ديانت بهائي جناب ميسون ريمي برگزار گرديدوبه همه ي مومنين اطلاع داده شد که ژول برای مارانژلا[17] به عنوان جانشین و ولی امرثالث ديانت بهائي عهده دار وظائف محوله خواهد بود

آثار و مکتوبات میسن ریمی


میسن ریمی نویسنده ای پرکاروفعال بود که آثار بسیاری راازخودبه جاي كذاشته است نوشته ، و بسیاری از آنرا منتشر نموده است. این آثار شامل موارد زیر است:

عبدالبها، مرکز عهد و میثاق[18]

تاریخ مفصل جنبش بهایی، 1927 در پنج مجلد[19]

وحی و بازسازی بهایی، 1917[20]

اصول سازنده جنبش بهایی، 1917[21]

جنبش بهایی، مجموعه 19 مقاله، سال 1912[22]

مجموعه ، خاطرات و زندگی نامه شخصی وی در مجموعه ای 119 جلدی تحت عنوان زندگینامه و نامه ها[23]


اینها تعداد اندکی از آثاری است که میسن ریمی نسبت به تدوين وچاپ آن اقدام نموده است


ریمی در سال های آخر عمر خود به عنوان نماینده ديانت بهائي سفرهای متعددی را به اروپا و آمریکای لاتین انجام داد . حدود سال 1940 میلادی وی تصمیم گرفت که چندین نسخه از تالیفات خود را در اختیار چندین کتابخانه از جمله کتابخانه عمومی شهر نیویورک ، کتابخانه دانشگاههای امریکا مانند دانشگاه استنفورد ودانشگاه ييل قرار دهد اما مقرر کرده بود که تالیفات وی تا سال 1995 میلادی سربسته باقی بماند. چارلزمیسن ریمی درسال 1974 ميلادي در سن 100 سالگي در فلورانس ايتاليا دار فاني را وداع کرد وبه ملكوت اعلي پيوست.


منابع:

خاطرات نه ساله٬ یونس افراخته٬ انتشارات کلمات

یاداشت های روزانه میسن ریمی

مکاتیب عبدالبها٬

امر وخلق، مجموعه آثار مبارکه، لانگهایم، المان 1986 م.

دور بهایی، حضرت ولی امر الله، لانگهایم، المان 1988 م.

الواح وصایا حضرت عبدالبها٬ طبع میرزا ابوالقاسم کلستانه شیرازی٬‌شهر العظمه سنه ۸۱

Charles Mason Remey Papers Ms. 375; Special Collections,Milton S. Eisenhower Library,The Johns Hopkins University.

Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Johns Hopkins University, Special collections

Abdu’l-Baha cited by Juliet Thompson. The Diary of Juliet Thompson. Kalimat Press, Los Angeles، 1983, p.71.

Charles Mason Remey. A Pilgrimage to the Holy Land. Baha’i Archives of Washington, D.C, p 48،

https://ahdvamisagh.wordpress.com/

http://members.iinet.net.au/~guardian/Mason.proc.html


پی‌نوشت‌ها:

[1] George Collier Remey

[2] Mary Josephine Mason Remey

[3] Charles Mason Remey Papers Ms. 375; Special Collections,Milton S. Eisenhower Library,The Johns Hopkins University. (Link)

[4] یاداشت های روزانه میسن ریمی.بخش ششم (۱۹۱۰-۱۹۱۱) (link)

[5] خاطرات نه ساله٬ یونس افراخته٬ ص ۵۴۰٬‌٬ انتشارات کلمات (link)

[6] یاداشت های روزانه میسون ریمی.بخش سوم (۱۹۰۶) (Link)

[7] Star of the west. Vol.11, No. 9, p. 139، 20 August 1920.(Link)

[8] لوح ۳ می ٬۱۹۰۶ یاداشت های روزانه میسون ریمی٬بخش سوم (۱۹۰۶) (Link)

[9] Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Abdu’l-Baha to Mason Remey, 1921: Final Visit in Tiberias, Folio 2. Johns Hopkins University, Special collections

[10] مکاتیب عبدالبها٬ جلد ۳ ص ۲۳۲ (Link)

[11] Abdu’l-Baha cited by Juliet Thompson. The Diary of Juliet Thompson. Kalimat Press, Los Angeles، 1983, p.71.

[12] Charles Mason Remey. A Pilgrimage to the Holy Land. Baha’i Archives of Washington, D.C, p 48، 1922.

[13] International Bahá’í Council (IBC),

[14] الواح وصایا عبدالبها، امر وخلق ج 4 ص 305 و دور بهایی ص 83

[15] delineated

[16](Link)

[17] Joel Bray Marangella

[18] Abdu’l-Bahá – The Center of the Covenant

[19] five volume A Comprehensive History of the Bahá’í Movement (1927)

[20] The Bahá’í Revelation and Reconstruction (1919)

[21] Constructive Principles of The Bahá’í Movement (1917),

[22] The Bahá’í Movement: A Series of Nineteen Papers (1912),

[23]برای مطالعه مجموعه این خاطرات مراجعه کنید به : (Link)

توضیحاتی در مورد مقاله «میسن ریمی معمار صلح، وحدت و روحانیت»

 
در پی انتشار مقاله «میسن ریمی معمار صلح، وحدت و روحانیت» اصلاحیّه‌ی ذیل به همراه تصاویری از طرح‌های جناب میسن ریمی از سوی یکی از همراهان فرهیخته‌ی عهد و میثاق واصل گردید؛ ضمن سپاس و تشکّر از نکته‌سنجی و عنایت این یار گرامی، ذیلاً به قسمت‌هایی از یادداشت رسیده جهت تصحیح و تکمیل مقاله اشاره می‌گردد.

«… برای مزید آگاهی: ایادی امرالله خانم “Corinne Knight True” هیچ نسبتی با جناب میسن ریمی نداشت و نام همسر وی “Moses Adams True” بود. خانم ترو عضو گروه هماهنگی ساختمان مشرق الاذکار بود و به‌خاطر کوشش بسیار برای تأسیس و ساختمان آن بنام «مادر مشرق الاذکار» شهرت یافته بود.

نام همسر جناب میسن ریمی “Gertrude Heim Klemm” بود که پس از فوت نابهنگام وی تا پایان عمر همسر دیگری اختیار نکردند … .»

و نیز:

«… ضمناً جناب میسن ریمی شخصاً طرح خود را از مسابقه خارج نمودند نه بنا به توصیه خانم ترو یا شخص دیگری. به‌نظر می‌رسد که اشتباه در ترجمه متن زیر در مقدمه‌ كتاب خاطرات «ژولیت تامپسون»، ص ۱۳رخ داده است.

مرضیه گیل نوشت:

(Mrs. Corinne True, later a Hand of the Faith, was known as «the Mother of the Temple.») She said Mason Remey withdrew his design, in favour of Louis Bourgeois›, although each received the same number of votes.

(خانم کورین ترو ـ بعداً ایادی امرالله ـ به‌عنوان «مادر مشرق الاذکار» معروف بود) او گفت که میسن ریمی طرح خود را بنفع لوئی بورژوا خارج نمود اگر چه هردو آراء مساوی کسب نمودند.»


Baha’i House of Worship, Kampala, Uganda


Sydney Baha’i Temple


The International Archives


A proposed Bahá’í House of Worship, Tehran Iran