این عصر نزاع و جدال، هندوستان مفتخر است که نور جهان، مشعلدار پیام اخوّت
جهانی باشد. فرهنگ هندی دارای قابلیت حیاتبخشی و احیا کنندگی است، و
میتواند بدون از دست دادن پیوستگی، تحوّلی روحانی ایجاد کند. مردم
هندوستان، گو این که تا حدّی کُند هستند، از قدرت و طراوت جوانی برخوردارند
و بنابراین غریزهء اساسی انسانی برای حقیقتدوستی را حفظ کردهاند.
غریزهء آنها منعکس کنندهء اشتباهناپذیری تأثیر حقایق است. آنها قابلیت
تحوّلات مؤثّر را، نه با تحمیل یا ارعاب، بلکه با فرایند آموزش و اصلاحات
روحانی دارند. بخشی از فرهنگ هندی، بهائیان ارتدکس هندوستانند که در هر
گوشه و کنار این مملکت سکونت دارند.
بهائیان ارتدکس مسلّماً در
مخمصهء حرکتهای ایذایی که بر هممسلکان ما در ایالات متّحده در اثر حکم
قضایی تحمیلی بر آنها وارد شده، گرفتارند؛ حکم قضایی مزبور این است که آنها
حق ندارند خود را بهائی بنامند. [برای مشاهدهء سند دادگاه به http://trueseeker.typepad.com/true_seeker/court_case.html مراجعه کنید.]
درهندوستان
تعدادی مسیحی، هندو، و فرقههای مذهبی مسلمان وجود دارند، که همه خود را
مسیحی، هندو و مسلمان مینامند. امّا در تاریخ ادیان بیسابقه است که یک
فرقهء بهائی از کمک دادگاه برای اسکات سایر فرقههای بهائی استفاده کرده
باشد.
ما بهائیان ارتدکس معتقدیم که:
بهاءالله
پیامبر و شارع امر بهائی بود؛ او پسر ارشدش، عبدالبهاء، را به عنوان مرکز
میثاقش منصوب کرد. عبدالبهاء، در موقع وفاتش نوهاش، شوقی افندی، را، طبق
الواح وصایای عبدالبهاء، به عنوان اوّلین ولیّ امر بهائی منصوب کرد. بعد
از وفات اوّلین ولیّ امر، چارلز میسن ریمی، که عبدالبهاء او را پسر روحانی
خود خطاب کرده بود و توسّط شوقی افندی به عنوان رئیس شورای بینالملل بهائی
منصوب شده بود، مسئولیت دومین ولیّ امر بهائی را به عهده گرفت. بعداً،
چارلز میسن ریمی، طبق الواح وصایای عبدالبهاء که به وضوح تصریح میکند بر
ولی امر واجب است ولی امر بعدی را در زمان حیات خود منصوب کند، جوئل
مارانجلاّ را به عنوان سومین ولی امر بهائی منصوب نمود.
بهائیان ارتدکس معتقدند که:
1-
ولایت امر جزء لایتجزّای امر بهائی است و هر سازمانی که بدون ولیّ
امر در قید حیات به عنوان "رئیس مقدّس"، خود را امر بهائی بنامد، چیزی جز
سازمانی ساختهء دست بشر و محکوم به فساد و انحطاط نیست.
2-
حکومت ولایت امر بالاترین حکومت در روی زمین است، زیرا ولاّة امرالله نوّاب
خداوند روی زمین هستند. مورد تردید قرار دادن سرّ قدرت ولی امر کار
مشروعی نیست.
3- ولی امر در حیطهء خود نباید شبیه و مثیلی
داشته باشد زیرا مُبطل این قاعده است که فرد برابر با او دارای اقتداری بر
او نخواهد بود. و نیز برتر از خود یا شخصی قدرتمندتر از او نباید باشد،
زیرا در این صورت در ظلّ و ذیل نوّاب خود خواهد بود و برابر بودن مادون با
مافوق امکانپذیر نیست.
4- برتری ولی امر در امور روحانی در
ظلّ خداوند، کامل و مطلق است. اساساً، او از این لحاظ "اقدس" است که نه
میتوان او را عزل کرد نه مسئول شناخت و او دارای اقتدار غایی بر بقیه نفوس
سلسله مراتب است، که نوّاب او فاقد آن هستند. ولیّ امر دارای قدرت کامل
برای تعیین ایادیان امر است و بدون شکلهای مرسوم انتخابات میتواند این
کار را انجام دهد.
5- بنابراین، قدرت بلامنازع که فقط ولیّ
امر از آن برخوردار است، "حقّ الهی" است، برتری ویژه اعطا میکند، یعنی
قدرت اصلاح و نظارت بر کلیه شکلهای دیگر اقتدار اعم از دینی و غیر دینی.
در اصل، تنها ولیّ امر رئیس کلّ نظام حقوقی است، نه، مسلّماً، به عنوان
قوّهء اجرایی جهانی بلکه دادگاهی با اقتدار نهایی، که نه در غیاب بلکه در
حضور عمل میکند. بدیهی است که نمیتوان اقتدار برتر را، که حقّ انحصاری
الهی ولیّ امر است، به جامعه یا حتّی ایادی امر داد.
6-
سازمان بدون ولیّ امر (که در حال حاضر حیفا را به اشغال خود در آورده)، با
کنار گذاشتن "مرکز امر"، "مبیّن کلمةالله" و "رئیس مقدّس و عضو لاینعزل"
بیتالعدل اعظم، یعنی ولیّ امر در قید حیات، شرایط عمدهء "منشور الهی" را
که میراث "مهندس نظم اداری" است، نقض کرده است.
همچنین معتقدیم که:
1- هر کسی که به بهاءالله ایمان دارد حق دارد بهائی نامیده شود.
2-
همچنین بر این باوریم که اگر مسیحیان، هندوها، مسلمانان و غیرهم
مایلند بهائی نامیده شوند، باعث افتخار است نه سبب حقارت و ذلـّت.
3-
ما بهائیان ارتدکس در هندوستان معتقدیم که موضوع دین را نمیتوان
جنبهء حقوقی بخشید. هر فردی آزاد است پیرو مجموعهای از عقاید باشد و
دیگران باید به اعتقاد او احترام بگذارند و از سیاست تحمیل، ارعاب و اذیت و
آزار تبعیت نکنند.
4- ما بهائیان ارتدکس در هندوستان احساس
میکنیم که نظام قضایی امریکایی توسّط سازمان بدون ولیّ امر، در معرض
"آزمون فشار" قرار گرفته است.
بنابراین، ما بهائیان ارتدکس
هندوستان، از "کلـّیه عاشقان عدالت و انصاف" در تمام جهان تقاضا میکنیم
اقدامی را که سازمان بهائی بدون ولیّ امر در پیروی از سیاست تحمیل، ارعاب و
اذیت و آزار علیه امر بهائی واقعی مرتکب شده محکوم کنند.
نوشتهء شورای موقّت ملّی بهائی جامعهء بهائیان ارتدکس هندوستان: http://www.orthodoxbahais.com
تقاضای بهائیان ارتدکس از کلـّیه عاشقان عدالت
مختصری از حیات پربرکت شوقی ربّانی
![]() |
حضرت شوقی ربّانی |
ا توجّه به درخواستهای مکرّر همراهان عزیز عهد و میثاق برای ارائهی زندگینامهی کوتاه و مستند از ولات امر، بخش جدید «آشنایی با ولات امر بهائی» را در وبگاه عهد و میثاق میگشائیم و شما همراهان عزیز را به مطالعهی اوّلین بخش از آن فرا میخوانیم.
دوران کودکی و جوانی
تولّد مبارک حضرت شوقی افندی در ٢٧ ماه رمضان ١٣١٤ هجری قمری واقع شده است و اين تاريخ مطابق است با اوّل مارس ١٨٩٧ مسيحی؛ اين دو تاريخ در يکی از دفاتر يادداشتهای ايّام طفوليّت حضرت شوقی افندی بهخطّ مبارک خودشان مندرج است.
آن حضرت نوهی ارشد حضرت عبدالبهاء ميباشند. مادرشان ورقهی مبارکه ضيائيّه خانم و پدرشان جناب افنان ميرزا هادی شيرازی بودند. نام مبارک «شوقی» را حضرت عبدالبهاء عنايت فرمودند. ایشان علاقه وافری به شوقی ربّانی داشتند و به همین سبب همواره توصیه میفرمودند که به سبب احترام و عظمت منزلت، به ایشان شوقی افندی گفته شود.
شوقی ربّانی در کودکی در منزل تحصیل را شروع کردند و پس از مدّتی در مدرسه مسیحیان فرانسوی در حیفا تحصیل را ادامه دادند و سپس به مدرسه کاتولیک دیگری در بیروت رفتند. ایشان سالهای آخر دبیرستان و اوایل دانشگاه را در کالج پروتستان سوریه که بعداً بهعنوان دانشگاه آمریکایی بیروت نامیده شد، ادامه تحصیل دادند و مدرک خود را در سال ۱۹۱۸ کسب نمودند. ایشان سپس در کالج بالیول در آکسفورد انگلستان به تحصیل در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی پرداختند و در همان حال به تکمیل مهارت ترجمه خود میپرداختند.
دوران ولایت امر اللّه
پس از صعود حضرت عبدالبهاء، ایشان در سال ۱۹۲۱ به واسطه الواح وصایای آن حضرت به مقام ولایت امر الله رسیدند. نظمی که الواح وصایا بیان کرده است، نظمی یکتا در بین ادیان جهان است که حضرت مولی الوری به آن اشاره داشتهاند.
در مدّت رهبری شوقی ربّانی بر آیین بهائی، آیین نازنین حضرت بهاء الله تبدیل به یک آیین جهانی شد. از آغاز انتصاب شوقی ربّانی تا صعود آن حضرت، شمار نفوس بهائی از صد هزار به چهارصد هزار رسید و کشورهایی که در آن آیین بهائی ورود کرده بودند، از ۳۵ کشور به ۲۵۰ کشور رسید.
شوقی ربّانی از سالهای دههی ۱۹۲۰ میلادی شروع به سیستماتیک کردن نظم جهانی حضرت بهاءالله در مکانهایی که جوامع بهائی حضور داشتند، کردند. در تحت عنایات شوقی افندی محافل روحانی ملّی شکل گرفت و چندین هزار محفل محلّی تشکیل شد.
ایشان در دههی ۳۰ بر روی ترجمهی آثار حضرت بهاءالله به انگلیسی کار کردند. در سال ۱۹۳۷ ایشان حرکتی نظاممند را آغاز کردند تا جمعیّتهای بهائی را در سراسر جهان گسترش دهند. این برنامه در نقشهی ده ساله از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳ برنامهریزی شده بود.
در اواخر دهه ۱۹۴۰ پس از استقلال اسرائیل، ایشان شروع به گسترش مرکز جهانی بهائی در حیفا کردند که شامل ساخت مقبرهی حضرت اعلی و ساخت دارالآثار میشد.
در دهه ۱۹۵۰ ایشان به تأسیس نهادهای اداری بهائی ادامه دادند، در سال ۱۹۵۱ شورای بینالمللی بهائی را به ریاست جناب میسون ریمی ـ یکی از ۳۲ ایادیان امر در قید حیات که جایگاه ویژهای در خدمت به امر داشتند ـ بنیان نهادند تا به عنوان نهادی که نهایتاً به بیت العدل جهانی منجر خواهد شد، عمل کند.
مکتوبات شوقی افندی
شوقی ربّانی در طول حیات مبارکشان آثار زیادی از حضرت باب، بهاء الله و عبدالبهاء را به انگلیسی ترجمه کردند که شامل «کلمات مکنونه» در ۱۹۲۹ (Hidden Words)، کتاب «ایقان» در ۱۹۳۱، «منتخبات» در ۱۹۳۵ (Gleanings) و «لوح ابن الذئب» در ۱۹۴۱ (Epistle to the Son of the Wolf) میشود. ایشان همچنین برخی متون تاریخی را به انگلیسی ترجمه کردند که از جمله آنها میتوان به The Dawn-Breakers (به فارسی: مطالع الانوار) اشاره کرد.
شوقی ربّانی تنها یک مترجم معمولی نبودند؛ بلکه در مقام یک مترجم رسمی و منصوب ایفای نقش میکردند. ترجمههای ایشان چراغ راهی شد برای مترجمین بعدی آیین بهائی تا ایشان را به مسیر درست ترجمهی آثار مبارکه رهنمون سازد.
بخش عمدهای از نوشتههای ایشان در قالب نامههایی است که به احبای الاهی در سراسر جهان نگاشتهاند. تعداد ۱۷۵۰۰ عدد از این نامهها از آنها جمعآوری شده است و تخمین زده میشود که تعداد کلّ آنها به عدد ۳۰۰۰۰ بالغ گردد.
مضمون این نامهها از تشکّرات معمولی از تلاشهای بهائیان در اطراف و اکناف جهان تا نامههای بلند به بهائیان سراسر جهان را شامل میشود. برخی نامههای بلندتر شامل «نظم جهانی حضرت بهاء الله» (The World Order of Bahá’u’lláh) که در مورد ماهیّت نظم بهائی است، «ظهور عدل الاهی» (Advent of Divine Justice) در موضوع تعلیمات و «روز موعود» (Promised Day) در موضوع نامههای حضرت بهاءالله به رهبران جهان است. نامههای دیگر شامل بیانیّههایی در مورد اعتقادات، تاریخ، اخلاق، اصول و مسائل اداری و قوانین بهائی است. بسیاری از این نامهها در کتبی که به عنوان منابع بهائی در سراسر جهان منتشر شده وجود دارد.
تنها کتابی که ایشان به تنهایی مؤلف آن بودهاند، God Passes By (به فارسی: قرن بدیع) در سال ۱۹۴۴ است که به بررسی تاریخ آیین بابی و بهائی در سالهای اولیّه میپردازد.
صعود شوقی افندی
شوقی ربانی به طور ناگهانی در ۴ نوامبر سال ۱۹۵۷ میلادی در لندن صعود فرمودند. ایشان در حالی که در حال مسافرت به انگلستان بودند به آنفولانزای آسیایی دچار شدند و به این سبب صعود فرمودند و عرش مبارک در همان جا در نیو ساوتگیت دفن گردید.
Subscribe to:
Posts (Atom)